Assassin فرانسه از آن اصل آمده و در آن زبان به معنى اساسيه است نه حشيشيه. زيرا ايشان وصى امام را اساس مىخواندند.
گويند كه ناطق واضع شرع جديد و ناسخ شريعت قديم مىباشد. اساس يا وصى عالم به علم تأويل شريعت است و وظيفه او بيان اسرار و باطن شريعت مىباشد. اسماعيليان آيات قرآنى و احاديث و احكام شرع را تأويل مىكنند و ظاهر آنها را درست نمىدانند بلكه به باطن آنها مىگرايند. به سبب اين مكتوم بودن معانى است كه همه كس را به آن دسترسى و وقوف نيست و بشر محتاج به امام و معلم است كه آن معانى را روشن سازد. كسى را كه تازه به كيش ايشان در آيد «مستجيب» و آن كه در طريق ايشان راسخ شده و اجازه سخن گفتن مىيافت «مأذون» مىگفتند. چون به درجۀ دعوت مىرسيد «داعى» مىخوانند و چون به رياست داعيان ارتقاء مىيافت «حجت» نام مىگرفت. يعنى گفتار او حجت خداست بر خلايق.
چون مرتبت ولايت مىيافت و از معلم بىنياز مىگشت «امام» خوانده مىشد. پس از مرتبت امام به مقام «وصايت و اساس» مىرسيد و در آخرين مرتبه مقام «ناطق» را مىيافت. هر امامى دوازده حجت داشت كه چهار تن از آنان همواره ملازم خدمت او بودند. هفت تن مأمور جزاير سبعه يعنى اقاليم هفتگانه بودند.
اسماعيليان به بهشت و دوزخ جسمانى معتقد نيستند ولى براى مبتديان اين كلمات را به معنى معمول آن تفسير مىكردند.
معتقدند كه بهشت به حقيقت عقل است و در بهشت رسول خدا (ص) در زمان خويش و وصى او است در مرتبۀ خويش و امام روزگار است در عصر خود و كليد در بهشت گفتار رسول خداست.
اسماعيليه امروز به دو طايفه آغا خانيه و بهره تقسيم مىشوند كه بازماندگان دو فرقۀ نزارى و مستعلوى هستند.
گروه اول قريب به يك ميليون نفر در ايران و آسياى وسطى و افريقا و هند پراكندهاند و رئيس ايشان كريم آقا خان است.
گروه دوم كه قريب پنجاه هزار نفر هستند در جزيرة العرب و سواحل خليج فارس و سوريه بسر مىبرند. -: آقا خانيه و بهره.
رجال كشى، ص 244-245.
اصول الاسماعيليه، ص 98-110.
تاريخ مذاهب اسلام، ص 201،225.
جهانگشاى جوينى، ج 3، ص 311-334.
دايرة المعارف الاسلاميه، ترجمۀ عربى، ج 2، مادۀ الاسماعيليه.