از فرق «غلاة» بودند كه عثمان و طلحه و زبير و معاويه و ابو موسى اشعرى را لعن مىكردند. در «هفتاد و سه ملت» آمده: اين طايفه ابو بكر صديق را و عمر خطاب را و عثمان بن عفان را و زبير را و عايشه را لعنت كنند و گويند: لعنت بر ايشان ثواب است به جهت آن كه ايشان نگذاشتند كه نور ولايت على (ع) ظاهر گردد لا جرم عالم تاريك بماند و راه راست گم شد و از شومى ايشان حق به مستحق نرسيد و به ولايت امير المؤمنين على (ع) اقرار نكردند و خلافت به وى نگذاشتند.
هفتاد و سه ملت، ص 64.
تلبيس ابليس، ص 32.
خطط مقريزى، ج 4، ص 177.
الفرق المفترقه، ص 39.
لفظيه
ابو عثمان عراقى نوشته است كه: فرقهاى بودند و مىگفتند: لفظ و ملفوظ و قراءت و مقروء يكى هستند و پندارند كه قراءت قرآن «مخلوق» نيست بلكه «قديم» است همانطور كه قرآن «قديم» است.
در «الفرق و التواريخ» آمده كه ايشان مىگفتند: تلفظ قرآن در نزد ايشان مخلوق است ولى به عقيدۀ ايشان كلام خداى تعالى نمىتواند مسموع باشد و شنيده شود.
در «البدء و التاريخ» آمده كه: «لفظيه» پيروان حسين كرابيسى هستند و پندارند كه لفظ قرآن غير مخلوق است.
در «سواد اعظم» آمده كه لفظيان گويند؛ خداى عز و جل قرآن را به محمد (ص) نفرستاد و قرآن نيست زير عرش و زير عرش مكّه هجاى قرآن؟