كيسانيه پنداشتند كه: محمد حنفيه پس از كشته شدن برادرش حسين بن على (ع) ، مختار را بر عراقين فرمانروايى داد و از او خواست كه از قاتلان آن حضرت خونخواهى كند. كيسانيه شش سال بعد از شهادت امام حسين (ع) قيام كردند و قايل به امامت محمد حنفيه شدند و معتقد بودند كه وى اسرار دين و علم تأويل و علوم باطنى را از دو برادرش حسن (ع) و حسين (ع) فرا گرفت.
بعضى از «كيسانيه» اركان شريعت را مانند نماز و روزه تأويل كرده و قائل به تناسخ و حلول بودند.
تمام فرق «كيسانيه» به امامت محمد حنفيه [1]و روا بودن بداء بر خداوند همداستانند.
اين فرقه را مختاريه نيز خوانند زيرا مختار مردم را به امامت محمد حنفيه مىخواند.
در وجه تسميۀ اين فرقه نوبختى مىنويسد: مختار را به نام كيسان نامى كه شهربان او بود و ابو عمرة كنيه داشت، كيسان خوانند.
شخصيت كيسان در تاريخ درست معلوم نيست برخى گويند: وى شاگرد محمد حنفيه بود.
مرحوم علاّمه مجلسى مىنويسد: چون در بچگى او را پدرش به نزد على (ع) آورده بود و آن حضرت دستش را براى نوازش بر سر آن كودك گذاشت و فرمود: كيس، كيس، از آن جهت او را كيسان گفتند، وى در واقعۀ(مذار) در سال 67 هجرى كشته شد.
بعد از محمد حنفيه «كيسانيه» دوازده فرقه شدند كه نام ايشان در اين فرهنگ آمده است.
المقالات و الفرق، ص 163-164-165.
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 9 ص 78.
الفرق بين الفرق، ص 26 و 34.
المختصر الفرق بين الفرق، ص 35-51.
بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 9، ص 171.
مقالات الاسلاميين، ص 89.
فرق الشيعة نوبختى، ص 23.
الكيسانيه فى التاريخ
الفصول المختاره، ج 3، ص 91.
كيسانيه خلص
كسانى بودند كه مىگفتند: هر كس به امامت نامزد شود بايد از فرزندان محمد حنفيه باشد و آنان كيسانيه خلّص هستند كه بدين اسم نام دار شدند و بويژه «مختاريه» نام دارند. -مختاريه.
[1] -ابن سعد در كتاب طبقات (كه اقدم مدارك موجود است و مؤلف آن در 230 هجرى در گذشته) از قول ابو هاشم فرزند محمد حنفيه نقل مىكند كه وى در بقيع به خاك سپرده شده است (رك طبقات الكبرى: چاپ بريل، 5/86) .