وى گفت: ايمان آن چيز است كه بيفزايد و كاسته نگردد.
فرق اين دسته با «يونسيه» آن است كه ايشان هر خصلتى از ايمان را برخى از ايمان دانند، غسان در كتاب خود پنداشته كه سخن وى دربارۀ ايمان مانند گفتار ابو حنيفه است، حال آن كه اين غلط است و چنين سخنى درست نيست زيرا ابو حنيفه گفته است ايمان روىهمرفته و بىگفتگو شناختن خداى تعالى و اقرار به وى و پيغمبران و بدانچه راست كه از سوى خدا آوردهاند مىباشد و جز اين چيزى نيفزوده و نكاسته و مردمان را بر يكديگر برترى نداده است.
امّا غسان گفته است كه: ايمان بيفزايد و كاسته نگردد، غسان اهل كوفه بود و او چنان كه مقريزى پنداشته غسان بن ابّان، محدّث معروف نيست چه غسان بن ابان يمامى بود و اين كوفى است.
مقريزى گويد: غسان شاگرد محمد شيبانى بود و نبوت عيسى (ع) را انكار داشت.
الفرق بين الفرق، ص 122-123.
ملل و نحل، شهرستانى، ص 126-127.
الانساب سمعانى، ص 408 ب.
غفاريه
پيروان ابو غفار نامى بودند كه از شيوخ و بزرگان آن فرقه بود.
او گوشت خوك را حرام مىدانست ولى پيه و مغز آن را روا مىشمرد.
الفرق و التواريخ، نسخه خطى.
غلاة
جمع غالى است كه در پارسى به معنى گزافهگويان مىباشد.
ايشان فرقههايى از «شيعه» هستند كه دربارۀ ائمه خود گزافهگويى كرده و آنان را بخدايى رسانيده و يا قايل به «حلول» جوهر نورانى الهى در امامان خود شدند و يا به «تناسخ» قائل گشتند.
تمام فرق شيعه جز اثنىعشريه، زيديه و بعضى از اسماعيليه و فطحيه و واقفه از غلاة به شمار مىروند. اصولا عقايد مبتدعه غلاة شيعه عبارت است: تشبيه، تناسخ و حلول.
در آغاز «غلاة» شيعه تنها به غلو دربارۀ ائمه خود مىپرداختند ولى از قرن دوم هجرى بعضى از فرق ايشان مطالب غلوآميز خود را با سياست آميخته و با دولت اموى و عباسى به مخالفت پرداختند.
غلاة بر چند دسته شده، گروهى گفتند: حضرت على (ع) و بعضى از ائمه خدا هستند و برخى گفتند كه ايشان پيغمبرند.
از حضرت صادق (ع) در نهى از غلوّ روايت شده كه فرمود: احذروا على شبابكم الغلاة لا يفسد و هم فان الغلاة شر خلق اللّه يصغرون عظمة اللّه يدعون الربوبيه