با عثمان مقايسه مىكنيد، حال آن كه عثمان پاكتر و نيكوتر از على (ع) است.
در احسن التقاسيم آمده است: اهل كوفه و سواد آن شيعه حضرت على (ع) اند امّا اهل بصره از شيعيان عثمان به شمار مىروند.
مقدسى مىگويد: گروهى از عثمانيه، عثمان را بر ابو بكر و عمر تفضيل دهند.
عمرو بن بحر جاحظ را كتابى به نام «العثمانيه» است كه در آن از موافقان و مخالفان سخن گفته است.
المنية و الامل، ص 121.
البدء و التاريخ، ج 5، ص 123.
احسن التقاسيم، ص 293.
العثمانيه، عمرو بن بحر جاحظ.
عجارده يا عجرديه
از فرق خوارج و پيروان عبد الكريم بن عجرد بودند و او در آغاز پيرو عطيه بن اسود حنفى بود. عجارده بر ده گروه شدند و همه اين سخن را متّفقند كه كودكان هرگاه بالغ گرديدند و به مردى رسيدند بايد به اسلام خوانده شوند و يا اسلام را توصيف نمايند و پيش از اين بايد از آن بيزارى جست.
عجارده با «ازارقه» در يك مورد اختلاف دارند و آن اين است كه: ازارقه بردن اموال مخالفان را روا دانند ولى عجارده گويند: بردن مال هيچ يك از آنان روا نيست مگر اين كه او را كشته و مالشان را به يغما بريم.
برخى نوشتهاند: عبد الكريم بن عجرد نخست از ياران ابى بيهس بود و سپس با وى مخالفت كرد و سرانجام به حبس افتاد و در زندان بود كه دو تن از يارانش ميمون و شعيب كه با يكديگر در باب «مشيت خداوند» اختلاف كرده بودند براى حكميت به او نامه نوشتند (-شعيبيه) گويند: عجارده منكر نسبت سوره يوسف به قرآن شدند و گفتند: آن داستان است و نشايد كه چنين داستانى در قرآن باشد.
شهرستانى ده فرقه از خوارج را به «عجارده» نسبت مىدهد از اين قرار: خلفيه، صلتيه، حمزيه، شعيبيه، ميمونيه، اطرافيه، جازميه، ثعالبه، شيبانيه.
الفرق بين الفرق، ص 56.
ملل و نحل شهرستانى، ص 115.
التبصير في الدين ص 32.
العقيدة و الشريعه، ص 173.
عجزيه
از فرق «جبريه» هستند و گويند: انسان مجبور به كسب است و او را از اين كار امتناعى نيست بلكه او مكروه و مجبور است و او مانند شترى است كه زمام او را مىكشند و آن حيوان چارهاى جز تسليم ندارد.