گريخت و در ششم ماه ربيع الاول سال 142 گرفتار آمد و او را به نزد منصور بردند و به قتل رساندند.
اما برازبنده كه خود را يكى از خاندان هاشمى معرفى مىكرد چنان كه از نامش پيداست مردى ايرانى و از سپيدجامگان بود.
تاريخ طبرى، ج 10، ص 128-134.
كامل ابن اثير، ج 5، ص 418-498- 505.
تاريخ يعقوبى، ج 2 ص 371.
زين الاخبار، ص 123.
تاريخ افغانستان، ص 312.
عبدكيه
پيروان عبدك نامى بودند كه مىگفت: مال دنيا همهاش حرام است و برداشتن از آن جز به اندازۀ قوت لا يموت جايز نيست زيرا ائمۀ عدل از جهان رخت بر بستند. و مال گيتى جز به هنگام وجود امام عادل جايز نباشد و حرام است و دادوستد آن حرام است و تنها جايز است كه روزى خود را از حرام برگيرند.
التنبيه و الرد، ص 91.
عبدليه
پيروان عبد اللّه بن عيسى بودند كه مىگفت: چارپايان و كودكان و ديوانگان چون بميرند درد و المى در نيابند و اين خاصيت براى آن در ايشان نهاده شده كه در روز قيامت ثواب بينند.
الفرق و التواريخ، نسخۀ خطى.
عبيد اللهيه
گروهى بودند كه قايل به «الوهيت» عبيد اللّه مهدى و فرزندان او بودند- اسماعيليه.
الفصل، ابن حزم، ج 4، ص 143.
عبيديه
اصحاب عبيد المكتباند وى بر آن بود كه هر چه غير از شرك باشد مغفور است و بنده هرگاه كه در توحيد بميرد آنچه از سيئات ارتكاب كرده يا التزام نموده او را از آثام و گناهان مضرّ نباشد.
دبستان المذاهب، ج 2، ص 100.
عتاريه
از طوايف «نصيريه» اند. - نصيريه.
مذاهب الاسلاميين، ص 496.
عثمانيه
قومى بودند در سجستان (سيستان) كه عثمان را بر حضرت على (ع) تفضيل و برترى مىدادند و آنان از نواصبند و شاعر ايشان در اين معنا گفته است.
و قستم بعثمان عليا سفاهة و عثمان ازكى من علىّ و اطيب يعنى: شما از روى نادانى على (ع) را