ابراهيم دربارۀ برادرش ابو العباس عبد اللّه سفاح [1]وصيت كرد و ابو العباس عبد اللّه سفّاح، ابو مسلم را جانشين خود ساخت.
بعضى از ايشان، امامت را پس از ابو هاشم، حق برادرش حسن بن محمّد بن حنفيه دانند و گويند: پس از حسن پسرش على امام بود و على كه در گذشت از او فرزندى نماند.
مروج الذهب، ج 3، ص 169.
مقالات الاسلاميين، ج 1.
حريزيه
پيروان حريز حنفى كوفى هستند و سخنان ايشان مانند صالحيه است. پندارند كه اگر حضرت على (ع) امتناع از بيعت شيخين (ابو بكر و عمر) مىكرد، ريختن خون آن دو را روا مىداشت.
ايشان از عثمان بيزارى جويند و اصحاب على (ع) را كافر دانند.
گويند: هر كس از آل محمّد (ص) شمشير بركشد و دعوى امامت كند، امام است.
مشارق الانوار، ص 211.
حريقيه
گروهى هستند كه گويند: اهل دوزخ همگى بسوزند و باقى نمانند. ظاهرا ايشان همان فرقۀ «حرقيه» هستند.
دبستان المذاهب، ج 2، ص 90.
حزنيه
فرقهاى از كيسانيه بودند.
مشارق الانوار، ص 211.
حسابيه
فرقهاى از «سوفسطائيان» اسلامند كه گويند: «همه چيز در دنيا خواب و خيال است» .
آوردهاند: روزى مردى كه در مجلس ايشان بود برخاست و لطمهاى بر سر شيخ ايشان زد، شيخ او را گفت: اين چهكار بود كه كردى. مرد پاسخ داد: گمان مىكنم اين كار من، خواب و خيال باشد.
الفرق و التواريخ، نسخه خطى، ص 160.
حسبانيه
ايشان نيز از «سوفسطائيه» اسلامند و ظاهرا همان فرقه پيشين باشند و اصطلاح حسبانيه از حسابيه صحيحتر است.
ايشان گويند: درك اشياء و آلام و لذات همه توهم و پندار است، و مردمان به اندازۀ خرد و الهامشان آن چيزها را درك مىكنند، و حقيقتى در ميان نيست.
[1] -در مروج الذهب، ابو العباس بن عبد اللّه بن حارثيه، آمده كه استاد از آن اقتباس نمودهاند ولى كلمه «ابن» در آن زائد است ضمنا سفّاح لقب ابو العباس است نه نام پدر وى (رك: سبائك الذهب فى معرفة قبائل العرب) .