اجمعين و ايمان به احكام الهى آن است كه شخص مؤمن، قلباً از منكر و معصيت خداوند متعال، منزجر باشد و منكر را قلباً انكار كند.
مسأله چون مقصود از امر به معروف و نهى از منكر آن است كه مرتكب فعل حرام و ترك واجب اين عمل را ترك كند، پس اگر به مجرد اظهار كراهت از اين عمل و لو به اِعراض و ترك معاشرت و مراوده مرتكب، مرتدع مىشود و ترك مىكند، كافى است در اداء وظيفۀ امر به معروف و نهى از منكر و حاجت به امر و نهى علاوه نيست و اين، درجۀ اول از امر به معروف و نهى از منكر است.
مسأله درجۀ دوم از امر به معروف و نهى از منكر آن است كه اگر مرتكب منكر، با اظهار كراهت، ترك معصيت نكرد، با حُسن خلق و كلام حَسَنْ او را امر به ترك منكر نمايد و مصالح ترك منكر و فعل معروف و مفاسد عكس آن را بيان كند تا مرتكب، متنبّه شود و ترك معصيت بنمايد، و اگر به همين مقدار، مرتكب متنبّه شده و معصيت را ترك كرد، اداء وظيفه شده است.
مسأله درجۀ سوم از امر به معروف و نهى از منكر آن است كه اگر معصيت كار به زبان خوش و كلام حسن، ترك معصيت نكرد، با غلظت و كلام خشن و تعيير و سرزنش، امر و نهى كند، با مراعات ترتيب درجات زبرى و خشونت.
مسأله درجه چهارم از امر به معروف و نهى از منكر آن است كه معصيت كار، از درجات مذكوره، ترك معصيت نكند و مُصرّ باشد؛ در اين صورت اگر بداند به زدن، ترك مىكند و يا اقلّاً احتمال عقلايى باشد كه زدن مؤثر است و از ضرر به جان و مال و عِرض خود يا مسلمان ديگرى ايمن باشد، واجب است زدن، به مقدارى كه ترك معصيت كند به شرط آنكه منجر به جرح و قتل نشود.
مسأله اگر شخصى با اهل معصيت، محشور باشد و بتواند به ترك معصيت، از معصيت آنها جلوگيرى نمايد، بهترين طريقۀ امر به معروف و نهى از منكر است مثلاً اگر رفيق انسان بخواهد غيبت كند انسان از استماع، معذرت بخواهد و بگويد من از خدا مىترسم غيبت كنم. و اگر در بين تارك الصلاةها باشد مراقب خواندن نماز باشد يا بين روزهخورها مراقب روزه باشد تا آنها به همين خواندن نماز و گرفتن روزه، تشويق شوند و نماز بخوانند و روزه بگيرند، بهترين اقسام نهى از منكر و امر به معروف را انجام داده است.
مسأله بجاى آوردن معروف و ترك نمودن منكر، بر هر مسلمان واجب است و لكن آنان كه امر و نهى مىكنند بايد در عمل به معروف و ترك منكر، بر ديگران پيشقدم باشند زيرا عمل، شرط تأثير گفتار است.
مسأله وجوب امر به معروف و نهى منكر، در بارۀ مكلّف نسبت به اهل خودش تأكيد بيشتر دارد. پس اگر انسان ببيند كه اهل خودش از واجبات تهاون مىورزد، مثلاً نماز نمىخواند يا اگر بخواند، داراى قرائت صحيح نيست يا وضوى صحيح نمىگيرد يا آن كه با بدن و لباس نجس نماز مىخواند، در اين صورت لازم است به ترتيبى كه گفته شد، آنها را امر و نهى كند.