خوئى ، تبريزى ، زنجانى : پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد و اگر موقعى كه قسم مىخورد، ممكن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتى كه عاجز مىشود قسم او بهم مىخورد و همچنين است اگر عمل كردن به نذر يا قسم يا عهد بقدرى مشقّت پيدا كند كه نشود آن را تحمّل كرد.
زنجانى : و اگر عمل كردن به نذر با ضرر يا حَرَج (يعنى مشقّت زيادى كه معمولاً آن را تحمّل نمىكنند) همراه باشد، مانع از صحّت قسم نيست، آرى گاه تحمّل ضرر يا حَرَج از نظر شرع ناپسند است كه در اين صورت قسم به علّت دارا نبودن شرط دوم صحيح نيست.
گلپايگانى ، صافى : پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد و اگر موقعى كه قسم مىخورد، ممكن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتى كه عاجز مىشود، قسم او به هم مىخورد و نيز اگر عمل كردن به قسم به قدرى مشقّت پيدا كند كه نشود آن را تحمّل كرد و يا اينكه متعلق قسم در موقع عمل مرجوح يا حرام شود قسم به هم مىخورد و همين طور است حكم در عهد و نذر.
مكارم : پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد و اگر موقعى كه قسم مىخورد، ممكن باشد ولى بعداً عاجز شود يا مشقّت شديد داشته باشد از همان وقت كه چنين شده قسم او بهم مىخورد.
سيستانى : پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد، و اگر موقعى كه قسم مىخورد ممكن نباشد و بعداً ممكن شود، كافى است؛ و اگر موقعى كه قسم مىخورد ممكن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتى كه عاجز مىشود قسم او بهم مىخورد، و همچنين است اگر بقدرى مشقّت پيدا كند كه نشود آن را تحمّل كرد، و اين عجز اگر به اختيار او باشد يا بدون اختيار، ولى او در تأخير از زمان قدرت عذرى نداشته باشد، گناه كرده و كفّاره واجب است.
فاضل : مسأله الف: قسم كسى شرعاً اعتبار دارد كه:1 بالغ باشد.2 عاقل باشد.3 با اختيار و قصد باشد.4 اگر نسبت به امور مالى قسم مىخورد، سفيه و مفلس نباشد. بنا بر اين قسم كودك يا ديوانه يا كسى كه مجبور است قسم بخورد، يا از فرط عصبانيت نمىفهمد چه مىگويد، اعتبارى ندارد و همين طور قسم كسى كه سفيه يا ورشكسته است و حاكم شرع او را از تصرّفات مالى منع كرده، اعتبارى ندارد. ب: اگر قسم مىخورد كارى را انجام دهد يا ترك كند؛ 1 بايد شرعاً بد نباشد.2 بايد شرعاً خوب باشد.3 اگر قسم بخورد كار مباحى كه شرعاً نه خوب است نه بد انجام دهد يا ترك كند، بايد طبق قسم خود عمل كند و اگر قسم بخورد كه كارى را كه فعلاً خوب است انجام دهد ولى هنگام انجام آن كار، شرعاً از جهاتى بد شود قسم او به هم مىخورد و لازم نيست آن را انجام دهد. ج:1 قسم را بايد با زبان و لفظ صريح بيان كرد.2 قسمى اعتبار دارد كه يكى از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا يا اللّٰه.3 اگر به برخى از اوصاف خداى سبحان قسم بخورد كه معمولاً از آن صفت، خداى سبحان اراده مىشود يا