هنگام طلاق، در حال حيض يا نفاس بوده است، و اگر شخص غايب يقين داشته باشد كه زنش از خون حيض و نفاس پاك است و در آن پاكى با وى نزديكى نكرده است، يا به حكم شرع، زن وى در اين حال به شمار آيد چنانچه زنش را طلاق دهد طلاق او صحيح است، هر چند بعداً معلوم باشد كه واقعاً در حال حيض يا نفاس بوده يا هنوز از پاكى زمان نزديكى بيرون نرفته است.
[مسأله 2507]
مسأله 2507 اگر مرد بخواهد زن خود را كه بواسطۀ مرضى حيض نمىبيند (1) طلاق دهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه از جماع با او خوددارى نمايد و بعد او را طلاق دهد.
(1) اراكى : بواسطۀ مرضى يا نقص در خلقت حيض نمىبيند. .
فاضل : بواسطۀ اصل خلقتش يا مرض يا بواسطۀ خوردن قرص كه زنان براى جلوگيرى از خون حيض مىخورند حيض نمىبيند. .
سيستانى : مسأله اگر مرد بخواهد زن خود را كه بواسطۀ اصل خلقت يا مرضى يا شير دادن يا مصرف دارو يا هر سببى ديگر حيض نمىبيند و زنهاى در سنّ او حيض مىبينند طلاق دهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده سه ماه بگذرد كه نزديكى نكرده باشد سپس او را طلاق دهد.
زنجانى : مسأله اگر مرد بخواهد زن خود را كه نُه سالش تمام گشته و به سن يائسگى نرسيده ولى طبق معمول حيض نمىبيند طلاق دهد، بايد از وقتى كه با او نزديكى كرده تا سه ماه قمرى از جماع با او خوددارى نمايد و بعد او را طلاق دهد.
[مسأله 2508]
مسأله 2508 طلاق بايد به صيغه عربى صحيح (1) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند (2) و اگر خود شوهر بخواهد صيغۀ طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد بايد بگويد: «زَوْجَتِى فٰاطِمَةُ طالِقٌ» زن من فاطمه رها است و اگر ديگرى را وكيل كند، آن وكيل بايد بگويد: «زَوْجَةُ مُوكِّلى فٰاطِمَةُ طٰالِقٌ» (3)
(1) خوئى ، تبريزى ، صافى ، سيستانى : و به كلمۀ «طٰالِق» . .
(2) مكارم : بنا بر احتياط واجب بايد صيغه طلاق به عربى صحيح خوانده شود و واجب است دو مرد عادل آن را بشنوند. .
بهجت : طلاق بايد به صيغه عربى صحيح خوانده شود و اگر خواندن به عربى صحيح ممكن نبود، با ساير زبانها به صورت صحيح بايد خوانده شود، و اگر به عربى مىتواند بخواند ولى عربى صحيح را نمىداند، احتياط در اين است كه هم به عربى غير صحيح و هم به لغت صحيح كسى كه صيغۀ طلاق را مىخواند خوانده شود، و بايد دو مرد عادل صيغۀ طلاق را بشنوند. .
(3) خوئى ، تبريزى ، سيستانى : و در صورتى كه زن معيّن باشد ذكر نام او لازم نيست. ( سيستانى : و اگر حاضر باشد كافى است بگويد «هٰذِهِ طٰالِقٌ» و به او اشاره كند يا بگويد «اَنْتِ