مكارم : سوم: زن غائب باشد و مرد نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
نورى : سوم: مرد بواسطه غائب بودن يا مشقّت داشتن تحقيق نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
سيستانى : سوم: مرد بواسطۀ غائب بودن يا هر سببى، هر چند كتمان زن باشد نتواند بفهمد كه زن از خون حيض و نفاس پاك است يا نه، ولى در اين صورت بنا بر احتياط واجب بايد مرد صبر كند تا حد اقل يك ماه از جدا شدنش از زن بگذرد و بعد او را طلاق دهد.
زنجانى : سوم: مرد به واسطۀ غايب بودن يا جهتى ديگر همچون محبوس بودن نتواند يا برايش مشكل باشد كه پاك بودن زن را بفهمد.
[مسأله 2501]
مسأله 2501 اگر زن را از خون حيض پاك بداند (1) و طلاقش دهد (2) بعد معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض بوده، طلاق او باطل است (3) و اگر او را در حيض بداند و طلاقش دهد (4) بعد معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحيح است.
(1) زنجانى : در جايى كه پاك بودن زن از خون حيض شرط است اگر زن را از خون حيض پاك بداند. .
(2) بهجت : اگر با اعتقاد به اينكه زن از خون حيض پاك است طلاقش دهد. .
(3) سيستانى : مگر در فرض مذكور. .
(4) بهجت : اگر با اعتقاد به اينكه در حال حيض است طلاقش دهد، . .
[مسأله 2502]
مسأله 2502 كسى كه مىداند زنش در حال حيض يا نفاس است، اگر غايب شود (1) مثلاً مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد (2) بايد تا مدّتى كه معمولاً زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند (3)
(1) سيستانى : اگر از او جدا شود. .
(2) فاضل ، مكارم : و نتواند از حالش با خبر شود. .
(3) گلپايگانى ، خوئى ، تبريزى ، صافى : و بعد طلاق دهد.
بهجت : تا يقين كند كه او پاك شده است.
سيستانى : بايد تا مدّتى كه يقين يا اطمينان پيدا كند كه زن از آن حيض يا نفاس پاك شده صبر نمايد و بعداً چنانچه بداند كه او در حالت پاكى است، مىتواند او را طلاق دهد و همچنين است اگر شك داشته باشد، در صورتى كه آنچه را در كيفيت طلاق غائب در مسأله [2500]گذشت مراعات كند.
زنجانى : بايد تا مدتى كه شرعاً زن محكوم به حيض يا نفاس است صبر كند و بعداً او را طلاق دهد.
[مسأله 2503]
مسأله 2503 اگر مردى كه غائب است (1) بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطّلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه (2) اگر چه (3) اطلاع او از روى عادت حيض زن، يا نشانههاى ديگرى باشد كه در شرع معين شده (4) بايد تا مدّتى كه معمولاً زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند