مسأله 2310 اگر انسان بخواهد ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد (1) ضامن شدن او در صورتى صحيح است كه به هر لفظى اگر چه عربى نباشد به طلبكار بگويد (2) كه من ضامن شدهام طلب تو را بدهم و طلبكار هم رضايت خود را بفهماند (3) ولى راضى بودن بدهكار شرط نيست (4)
اين مسأله، در رسالۀ آيت اللّٰه بهجت نيست
(1) مكارم : مىتواند صيغۀ لفظى به زبان فارسى يا عربى يا هر زبان ديگر بخواند، و مثلاً بگويد: «من ضامنم طلب فلان كس را بدهم» و طلبكار هم بگويد: «قبول كردم» و نيز مىتواند قرارداد ضمانت را بوسيلۀ امضا كردن ضمانتنامه، يا هر كار ديگر كه اين مطلب را به طلبكار بفهماند و او هم عملاً قبول كند، انجام دهد.
(2) خوئى ، تبريزى ، سيستانى ، زنجانى : اگر چه عربى نباشد يا به عملى به طلبكار بفهماند. .
(3) اراكى : طلبكار هم قبول كند و رضايت خود را اعلام كند. .
(4) سيستانى : و اين معامله دو صورت دارد:1 اينكه ضامن دَيْن را از ذمۀ بدهكار به ذمۀ خود منتقل سازد، پس اگر قبل از پرداخت فوت كند مانند ساير ديون بر ارث مقدم خواهد بود، و معمولاً منظور فقهاء از كلمۀ «ضمان» اين معنى است.2 اينكه ضامن ملتزم شود دَيْن را بپردازد ولى ذمۀ او مشغول نمىشود و اگر وصيّت نكند از اموال او پس از مرگ پرداخت نمىشود.
مسأله اختصاصى
مكارم : مسأله 1977 بعد از ضامن شدن، بدهى بدهكار به ذمّۀ ضامن منتقل مىگردد؛ و ذمّۀ بدهكار پاك مىشود و اگر ضمانت به خواهش بدهكار صورت گرفته باشد هر وقت ضامن بدهى را داد مىتواند آن را از بدهكار سابق بگيرد. نوع ديگرى از ضمان نيز وجود دارد كه شخصى، ضامن ديگرى مىشود، به اين منظور كه اگر بدهكار در دادن بدهى كوتاهى كرد، يا نتوانست آن را بپردازد، طلبكار طلب خود را از ضامن بگيرد، اين نوع ضمان نيز صحيح است. غالب ضمانتهايى كه در بانكها يا در برابر وامها مىگيرند، از اين قبيل است (اوّلى را نقل ذمّه مىگويند و دوّمى را ضَمّ ذِمّه به ذِمّه و هر دو صحيح است) .
[مسأله 2311]
مسأله 2311 ضامن و طلبكار بايد مكلّف و عاقل باشند و كسى هم آنها را مجبور نكرده باشد و نيز بايد در حال بالغ شدن سفيه نباشند (1) كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف كنند، (ولى اگر بعد از بالغ شدن سفيه شده باشند و حاكم شرع آنان را از تصرّف