وكالت آن است كه انسان كارى را كه مىتواند در آن دخالت كند، به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسى را وكيل كند كه خانۀ او را بفروشد يا زنى را براى او عقد نمايد (1) پس آدم سفيهى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند (2) اگر حاكم شرع او را از تصرّف منع كرده يا در حالى كه بالغ شده سفيه بوده، نمىتواند براى فروش مال خودش كسى را وكيل نمايد.
(1) خوئى ، تبريزى ، زنجانى : پس آدم سفيه چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف كند، نمىتواند براى فروش آن ( زنجانى : بدون اذن يا اجازه ولىّ خود) كسى را وكيل نمايد ( تبريزى : و نيز چون نمىتواند هر كس براى مردم جعل قانون كند، كسى را وكيل كند كه براى مردم قانون جعل كند، وكالت صحيح نيست، يعنى آثار وكالت شرعيّه را ندارد) .
(2) اراكى ، گلپايگانى ، فاضل ، صافى : چون حق ندارد در مال خود تصرّف كند ( گلپايگانى ، فاضل ، صافى : و كسى كه حاكم شرع او را از تصرّف در مالش منع كرده باشد) نمىتواند براى فروش مال خودش، كسى را وكيل نمايد.
مكارم : مسأله وكالت آن است كه انسان كارى كه شرعاً مىتواند در آن دخالت و تصرّف كند به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسى را وكيل كند كه خانۀ او را بفروشد، يا همسرى را براى او عقد كند و در صورتى كه شرايط در آن جمع باشد صحيح است.
وكيل و موكل هر دو بايد عاقل و بالغ و رشيد (كسى كه اموال خود را بيهوده مصرف نكند) باشند و وكالت را از روى قصد و اختيار انجام دهند.
سيستانى : مسأله وكالت آن است كه انسان معاملهاى را از عقود يا ايقاعات يا چيزى از شؤون آنها را مانند تحويل دادن و تحويل گرفتن كه حقّ دارد خود انجام بدهد، به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسى را وكيل كند كه خانۀ او را بفروشد يا زنى را براى او عقد نمايد پس آدم سفيه چون حقّ ندارد در مال خود تصرّف كند، نمىتواند براى فروش آن كسى را وكيل نمايد.
[مسأله 2257]
مسأله 2257 در وكالت لازم نيست صيغه بخوانند (1) و اگر (2) انسان به ديگرى بفهماند كه او را وكيل كرده و او هم بفهماند قبول نموده، مثلاً مال خود را به كسى بدهد