مكارم : مسأله درشت شدن صدا و روييدن موى درشت در صورت و پشت لب و مانند آن، دليل بر بلوغ نيست، مگر اينكه از اين راه يقين به بالغ شدن حاصل شود.
سيستانى : مسأله بعيد نيست كه روييدن موى درشت در صورت و پشت لب، علامت بلوغ باشد، ولى روييدن مو در سينه و زير بغل و درشت شدن صدا و مانند اينها نشانۀ بالغ شدن نيست.
مسائل اختصاصى
بهجت : مسأله 1791 روييدن مو اگر به سبب معالجه و استعمال دارو باشد، بنا بر أظهر نشانۀ بلوغ نيست مگر آن كه معالجه از قبيل تقويت و تفريحات باشد كه در رشد قوّۀ بدنى مؤثر است.
بهجت : مسأله 1792 اگر بچّۀ مميّزى كه بلوغ او نزديك است ادّعاى بلوغ به احتلام كرد، قبول آن بدون بيّنه و قسم خالى از وجه نيست، و همچنين است اگر دو نفر عادل خبر دهند، يا علم و يا اطمينان نزديك به علم حاصل شود.
[مسأله 2254]
مسأله 2254 ديوانه و سفيه يعنى كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند (1) اگر در حال بالغ شدن سفيه باشد يا حاكم شرع او را از تصرّف در اموالش جلوگيرى كرده باشد، نمىتوانند در مال خود تصرّف نمايند (2)
(1) گلپايگانى ، صافى : و كسى كه بواسطۀ افلاس، حاكم شرع او را از تصرّف در مالش منع كرده باشد نمىتواند در مال خود تصرّف نمايد.
اراكى ، فاضل : نمىتوانند در مال خود تصرّف نمايند ( فاضل : و تصرّفات آنها بايد زير نظر ولىّ آنها باشد، و همچنين است ورشكستهاى كه مجتهد جامع الشّرائط يا قاضى منصوب از جانب او، او را از تصرّف در اموالش منع كرده باشد) .
(2) نورى : و همچنين مفلس يعنى كسى كه از جهت مطالبۀ طلبكاران از طرف حاكم شرع، از تصرّف در مال خود ممنوع شده است، نمىتواند در مال خود تصرّف كند.
خوئى ، تبريزى : مسأله ديوانه و مفلّس يعنى كسى كه از جهت مطالبۀ طلبكاران از طرف حاكم شرع از تصرّف در مال خود ممنوع است و سفيه يعنى كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند، نمىتوانند در مال خود تصرّف نمايند.
زنجانى : و سفيه، يعنى كسى كه توانائى شناخت وى نسبت به ارزش امور مالى كمتر از نوع مردم است، نمىتوانند در مال خود تصرّف نمايند ولى اگر سفيه با اذن يا اجازۀ ولىّ تصرّف مالى كند صحيح است، همچنين تصرّف مالى مفلّس با اذن يا اجازۀ طلبكاران صحيح مىباشد.
مكارم : مسأله «ديوانه» و «سفيه» يعنى كسى كه مال خود را بيهوده مصرف مىكند و توانايى بر نگهدارى و معامله ندارد، حقّ ندارند در مال خود تصرّف كنند بلكه بايد زير نظر ولىّ آنها باشد. كسى كه ورشكست شده يعنى بدهكارى او بيش از سرمايۀ موجود اوست