مسأله 2160 صلح آن است كه انسان با ديگرى سازش كند كه مقدارى از مال يا منفعت مال خود را ملك او كند، يا از طلب، يا حقّ خود بگذرد خواه در برابر عوض باشد يا بدون عوض.
خوئى ، اراكى ، گلپايگانى ، فاضل ، سيستانى ، تبريزى ، زنجانى ، بهجت ، صافى ، نورى : مسأله صلح آن است كه انسان با ديگرى سازش كند كه ( مقدارى از) مال يا منفعت مال خود را ملك او كند يا از طلب يا حقّ خود بگذرد كه او هم در عوض ( مقدارى از) مال يا منفعت مال خود را به او واگذار نمايد، يا از طلب يا حقّى كه دارد بگذرد بلكه اگر بدون آن كه عوض بگيرد ( مقدارى از) مال يا منفعت مال خود را به كسى واگذار كند، يا از طلب يا حقّ خود بگذرد، باز هم صلح صحيح است.
نورى : يا حقّ خود را به او واگذار كند. .
نورى : يا حقّ. .
بهجت : بقيّه مسأله ذكر نشده.
سيستانى : با كسى سازش كند كه. .
[قسمتهاى داخل پرانتز در رساله آيت اللّٰه زنجانى نيست]
مكارم : مسأله صلح آن است كه انسان با ديگرى در امرى كه مورد اختلاف است يا امكان دارد مورد اختلاف و نزاع واقع شود سازش كند كه مقدارى از مال يا منفعت يا حقّ خود را به ديگرى واگذار نمايد يا از طلب يا حقّ خود بگذرد كه او هم در عوض مقدارى از مال يا منافع خود را به او واگذار نمايد يا از طلب يا حقّ خود بگذرد و اين را «صلح مُعَوَّض» مىنامند و اگر اين واگذارى بدون عوض باشد «صلح غير معوض» نام دارد و هر دو صحيح است.
مسأله اختصاصى
بهجت : مسأله 1712 بنا بر أظهر، صلح عقد مستقلى است و در احكام و شرايط، تابع ساير عقود نيست، و فرقى نمىكند كه صلح بعد از نزاع انجام گيرد و يا اصلاً نزاعى در بين نباشد، بنا بر أظهر؛ ولى لازم است در عقد صلح، حرامى را حلال و يا حلالى را حرام نكنند، كه در اين صورت صلح، صحيح و نافذ نيست.
[مسأله 2161]
مسأله 2161 دو نفرى كه چيزى را به يكديگر صلح مىكنند بايد بالغ و عاقل باشند (1) و كسى آنها را مجبور نكرده باشد و قصد صلح داشته باشند (2) و حاكم شرع هم آنان را از تصرّف در اموالشان جلوگيرى نكرده باشد (3)