سبب كار حرام گردد.2 فروش جنسى كه با چيز نامرغوب مخلوط است. .
(10) گلپايگانى ، صافى : و مشترى هر وقت فهميد مىتواند معامله را فسخ كند و در بعضى صُور آن، اصل معامله باطل است مثل اين كه چيزى را بر خلاف جنسش ارائه دهد؛ مثلاً مِس را به طلا روكش كند و به اسم طلا بفروشد. .
مكارم : [ پنجم]: معاملاتى كه در آن ربا باشد. [ ششم]: فروختن اجناس تقلبى كه خريدار از وضع آن خبر ندارد مانند فروختن شير مخلوط به آب يا روغنى كه آن را با پيه يا چيز ديگرى مخلوط كردهاند. اين عمل را «غش» مىگويند و يكى از گناهان كبيره است. .
(11) خوئى ، گلپايگانى ، تبريزى ، صافى ، زنجانى : پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: . .
(12) زنجانى : [ و]غش در معامله سبب بطلان معامله نمىشود ولى سبب مىشود كه كسى كه در معامله با وى غش شده بتواند معامله را به هم بزند. مگر آن كه جنس فروخته شده به طورى با جنس ديگر مخلوط شود كه جنس معامله شده بشمار نيايد كه معامله باطل نيز مىباشد.
مكارم : [ و]هفتم: خريد و فروش اعضاى بدن مانند كليه و امثال آن؛ ولى احتياط آن است كه اگر پولى مىخواهند بگيرند، در مقابل اجازۀ برداشتن عضو از بدن شخصِ دهنده بوده باشد، نه در مقابل خود عضو. و اصلِ اين كار در صورتى جايز است كه براى دهنده، توليد خطر نكند. هشتم: اراضى موات، با ثبت دادن، ملك كسى نمىشود و خريد و فروش آن جايز نيست، بلكه بايد آن را احياء كند، يعنى آماده براى كشت و زرع نمايد.
سيستانى : پنجم: معاملهاى كه در آن غش باشد؛ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودهاند: «از ما نيست كسى كه در معامله با مسلمانان غش كند؛ خداوند بركت روزىِ او را مىبرد و راه معاش او را مىبندد و او را به خودش واگذار مىكند» . و غش موارد مختلفى دارد مانند: (1) مخلوط كردن جنس خوب با جنس بد يا با چيز ديگر، مانند مخلوط كردن شير با آب. (2) صورت ظاهر خوبى را به جنس دادن بر خلاف واقع، مانند آب زدن به سبزى كهنه كه تازه جلوه كند. (3) جنس را به صورت جنس ديگر وانمود كردن، مانند روكش كردن طلا بدون اطّلاع مشترى. (4) مخفى داشتن عيب جنس، در صورتى كه مشترى به فروشنده اعتماد داشته باشد كه از او مخفى نمىدارد.
[مسأله 2056]
مسأله 2056 فروختن چيز پاكى كه نجس شده و آب كشيدن آن ممكن است اشكال ندارد، ولى اگر مشترى بخواهد آن چيز را بخورد (1) بايد (2) فروشنده نجس بودن آن را به او بگويد (3)
(1) گلپايگانى : اگر مشترى آن چيز را براى كارى بخواهد كه شرط آن پاك بودن است مثلاً لباس است كه مىخواهد با آن نماز بخواند. .
خوئى ، تبريزى ، صافى : اگر مشترى آن چيز را براى كارى بخواهد كه شرط آن پاك بودن است، مثلاً از قِسم خوراكى است كه مىخواهد او را بخورد ( صافى : و قابل تطهير است) . .
زنجانى : اگر خريدار آن چيز را براى كارى بخواهد كه شرط آن پاك بودن است، مثلاً از قِسم خوراكى است كه مىخواهد آن را بخورد، چنانچه ناآگاهى خريدار سبب گردد كه وى آن را در كارى كه شرط آن پاكى است بكار گيرد، مثلاً آن خوراكى را بخورد، بايد فروشنده نجس بودن آن را به او