آسمان و زمين،ملك خدا است.و ليكن منافقين بر نمىخورند و طمع از اين و آن دارند». [1]
و مىفرمايد:« إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ عِبٰادٌ أَمْثٰالُكُمْ ».«به درستى كه:آنچنان كسانى را كه مىخوانيد غير از خدا جماعتى هستند مانند شما عاجز و بىدست و پا». [2]
و نيز مىفرمايد:« إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ لاٰ يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقاً فَابْتَغُوا عِنْدَ اللّٰهِ الرِّزْقَ وَ اعْبُدُوهُ ».به درستى كه:«كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد روزى شما در دست ايشان نيست.پس روزى را از نزد خدا بطلبيد و بندگى او را كنيد». [3]
و در اخبار داود-عليه السّلام-وارد است كه:«اى داود!هيچ بندهاى از بندگان من دست به دامن كسى از بندگان من نزد كه من بدانم كه از دل به او اميدوار است مگر اينكه اسباب آسمانها را از پيش روى او قطع مىكنم.و زمينى كه در زير قدم او است بر او خشمناك مىگردانم.و باك ندارم به هر وادى كه هلاك شود». [4]
حضرت رسول-صلّى اللّه عليه و آله-فرمود:«هر كه طلب عزّت كند به واسطه بندگان،خدا او را ذيل مىسازد». [5]
و منقول است كه:«در تورات نوشته است:ملعون است هركه اعتماد او به انسانى مثل خود باشد». [6]
پس سزاوار مؤمن آن است كه:دامن همّت بر ميان زند.و نفس خود را از اين صفت خبيثه خلاص سازد.و به تحصيل ضدّ آن،كه توكّل است پردازد.
فصل:توكّل بر خدا و فضيلت آن
ضدّ بىاعتمادى به خدا،توكّل بر او است.و آن عبارت است از:اعتماد كردن و مطمئن بودن دل بنده در جميع امور خود به خدا.و حواله كردن همۀ كارهاى خود را به پروردگار.و بيزار شدن از هر حول و قوّه.و تكيه بر حول و قوّۀ الهى نمودن.
و حصول اين صفت شريفه موقوف است بر اعتقاد جازم به اينكه:هر كارى كه در كارخانه هستى رو مىدهد همه از جانب پروردگار است.و هيچ كس را جز او قدرت بر هيچ امرى نيست.و حول و قوّهاى نيست مگر به واسطۀ او.و تمام علم و قدرت بر كفايت امور بندگان از براى اوست.و غايت رحمت و عطوفت و مهربانى به هر فرد از