باعث آن،كسالت،يا بخل،يا ضعف نفس باشد از نتايج قوّه شهويّه محسوب خواهد شد.
و بالجمله شكى نيست كه:اين،از رذايل صفات،و از جمله مهلكات،و علامت ضعف ايمان و باعث حرمان از درجات«جنان» [1] است.و احاديث و اخبار در مذمّت آن بسيار وارد شده.
و از حضرت امام محمد باقر-عليه السّلام-مروى است كه:«هر كه مضايقه كند از اعانت برادر مسلم خود و بر آوردن حاجت او،مبتلا مىشود به اعانت كردن كسى كه در اعانت او گناه باشد و هيچ مزدى از براى او نباشد». [2]
و از حضرت صادق-عليه السّلام-مروى است كه:«هر مردى از شيعيان ما كه يكى از برادران او به نزد او آيد و از او در حاجتى استعانت جويد و آن مرد با وجود قدرت، اعانت او را نكند خدا مبتلا سازد او را به اعانت كردن دشمنان ما،تا به واسطه آن،خدا در روز قيامت او را عذاب كند». [3]
و فرمود كه:«هر مؤمنى منع نمايد از مؤمن ديگر چيزى را كه به آن محتاج باشد،و آن شخص قادر بر رسانيدن آن به او باشد-از خود يا از جاى ديگر-خدا در روز قيامت او را باز مىدارد در حالتى كه روى او سياه و چشم او كبود و دستهاى او به گردن بسته باشد.پس خطاب مىرسد كه:اين است خيانتكارى كه خيانت با خدا و پيغمبر نموده.
روزى آن سرور به جمعى كه در خدمت او حاضر بودند فرمود:«چه شده است شما را كه استخفاف به ما مىكنيد؟مردى از اهل خراسان برخاست و عرض كرد:معاذ اللّه كه ما استخفاف به تو يا به چيزى از فرموده تو كنيم.حضرت فرمود:تو يكى از آنهايى كه به من استخفاف كردى.عرض كرد معاذ اللّه.حضرت فرمود:آيا نشنيدى كه فلان شخص در نزديكى منزل جحفه وقتى كه مىآمدى مىگفت:مرا به قدر يك ميل سوار كن كه و اللّه خسته شدهام،و تو سر راست نكردى،پس استخفاف به او كردى.و هر كه استخفاف به مؤمنى كند به ما استخفاف كرده است و حرمت خداى-عزّ و جلّ-را ضايع نموده است». [5]
و فرمود:«هر كه به جهت حاجتى به نزد برادر خود رود و او قدرت بر روا كردن آن داشته باشد و روا نكند،خدا بر او مسلّط مىكند افعى را كه انگشت ابهام او را در قبر