ضررى به محسود برسد،مانند ابليس،كه به واسطه حسد،از براى خود لعنت را حاصل كرد و از براى آدم برگزيدگى و هدايت و بلندى و ارتفاع به محل حقايق عهد و اصطفا را.پس محسود باش و حاسد مباش.به درستى كه ترازوى حاسد،هميشه سبك است،به واسطه ترازوى محسود.يعنى اعمال حسنه حاسد به ترازوى اعمال محسود گذارده مىشود.و روزى هر كسى قسمت شده است.پس چه نفعى مىرساند حسد به حاسد؟و چه ضرر مىرساند به محسود؟و اصل حسد،از كورى دل،و انكار فضل خداست.و اين،دو بالاند از براى كفر.و فرزند آدم به واسطه حسد در حسرت ابدى افتاد و به هلاكتى رسيد كه هرگز نجاتى از براى او نيست». [1]
و از كلام بعضى از حكماست كه:«حسد،جراحتى است كه بهبود از براى آن نيست». [2]
و يكى از بزرگان دين گفته است كه:«حاسد را از مجالس و مجامع عايد نمىشود مگر مذمت و ذلت.و از ملائكه به او نمىرسد مگر بغض و لعنت.و از خلق نفعى نمىبرد مگر غم و محنت.و در وقت مردن نمىبيند مگر هول و شدّت.و در قيامت چيزى به او نمىرسد مگر عذاب و فضيحت». [3]
حسود سود نمىبرد
و بدان كه صاحب اين صفت،هميشه خوار و بىمقدار است.
و از اين جهت است كه:حضرت امير المؤمنين-عليه السّلام-فرموده است كه:
«الحسود لا يسود»يعنى:«صاحب حسد،خداوند شرف و بزرگى نمىگردد». [4]
و حسود پيوسته به غصه و ألم گرفتار است.
و از اين جهت است كه سيّد انس و جانّ فرموده:«أقلّ النّاس لذّة،الحسود»يعنى: