صفت ششم:(از صفات رذيله متعلقه به قوه شهويه)مال حرام خوردن و از آن اجتناب نكردن است و آن از نتايج حب دنيا و حرص بر آن است.و از اشد مهلكات،و اعظم موانع وصول به سعادات است.بيشتر كسانى كه به هلاكت رسيدهاند سببش آن بوده.و اكثر مردم كه از فيوضات و سعادات محروم ماندهاند به واسطه آن شدى.سدّى از اين محكمتر در راه توفيق نيست.و پردهاى از اين مانعتر بر چهرۀ تاييد نه.و كسى كه تأمل كند مىداند كه:خوردن حرام،اعظم حجابى است بندگان را از وصول به درجه ابرار.و قوىتر مانعى است از اتصال به عالم انوار.سراچه دل را از آن تيرگى و ظلمت و خباثت و غفلت حاصل،و نفس انسانى به واسطه آن به اسفل دركات هلاكت و ضلالت واصل مىگردد.
«و هو الّذى انساها عهود الحمى و هو الّذى أ هواها في مهاوى الضّلالة و الردى»يعنى:
«عهد پروردگار به واسطه آن فراموش،و در چاههاى گمراهى و سرگردانى با شياطين به سبب آن هم آغوش».
آرى:دلى كه از لقمه حرام روئيده شده باشد كجا و قابليت انوار عالم قدس كجا؟و نطفه را كه از مال مردم هم رسيده باشد با مرتبه رفيعه انس با پروردگار چه كار؟چگونه پرتو لمعات عالم نور،به دلى تابد كه بخار غذاى حرام،آن را تاريك كرده؟و كى پاكيزگى و صفا از براى نفس حاصل مىشود كه كثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرك نموده باشد؟ و به همين جهت حاملين شرع و احكام،و امناى وحى ملك علاّم،نهايت تحذير از او فرمودند.و به شدّت هر چه تمامتر از او منع نمودند.
از حضرت پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-مروى است كه:«در بيت المقدس فرشتهاى هست كه هر شب ندا مىكند كه:هر كه بخورد چيزى را كه حرام باشد،خدا از او نه قبول مىفرمايد سنّتى را،و نه واجبى را». [1]
و نيز از آن سرور مروى است كه:«هر كه باك نداشته باشد از اينكه هر جا مال را تحصيل كند،خدا هم باك ندارد كه از هر درى او را وارد جهنم كند». [2]
و فرمود:«هر گوشتى كه از حرام روئيده شود آتش سزاوارتر است به آن». [3]