و از براى اقتصاد در خوراك و پوشاك و سكنى،سه درجه است:ادنى و وسط و اعلى.و ظاهر آن است كه:ميل به طرف ادنى بهتر و اولى باشد،تا در روز قيامت از جمله سبكباران بوده باشد.
چهارم اينكه:آن را به مصارف حقه خرج كند.و در باطل صرف نكند،كه گناه خرج نمودن به باطل با كسب كردن از حرام يكسان است.
پنجم اينكه:نيّت خود را در كسب و خرج و اقتصاد،و جميع وجوه،خالص كند.
پس آنچه را تحصيل مىكند،به جهت استعانت بر امر آخرت تحصيل كند.و از آنچه اجتناب مىكند،به جهت خدا اجتناب نمايد.و هرگاه چنين رفتار نمايد،مال داشتن ضررى به او نمىرساند.
از اين جهت حضرت امير المؤمنين-عليه السّلام-فرمود كه:«هرگاه مردى جميع آنچه در روى زمين است جمع كند و در آن نيّت قربت داشته باشد او از جمله زاهدان است.اگر همه را دست بردارد و از براى خدا نباشد زاهد نيست». [1]
پس لايق مؤمن،آن است كه:هر كارى مىكند از براى خدا كند تا آن كار از براى او عبادت باشد.پس هر كه از مال به قدر حاجت خود و عيال ضبط،و فاضل آن را صرف برادران مؤمن كند،آن كسى است كه ترياق مال را گرفته و زهر آن را ريخته است.و بسيارى مال،ضرر به او نمىرساند،و ليكن اين،كار هر كسى نيست.و از براى همه كس ميّسر نه.بلكه اين شأن آن كسى است كه او را ديده بينا،و دل دانا،و قوّت دين،و كمال يقين بوده باشد.و اين چنين كسى هرگاه همه مال عالم از براى او جمع شود او را از خدا مشغول نمىسازد،و به هلاكت نمىرساند.
آشنايان ره عشق در اين بحر عميق غرق گردند و نگردند به آب آلوده اما عامى كه خواهد در مالدارى،خود را شبيه به اين اشخاص نمايد مانند اين است كه:افسونگرى صاحب وقوف،مارى را بگيرد كه ترياق آن را بكشد و طفلى آن را ببيند و شكل مار و خط و خال آن و«نعومت» [2]و نرمى آن در نظر او جلوه كند،اقتدا به آن افسونگر نموده،مارى را بگيرد،و دفعة آن مار،او را بكشد.
بلى:فرق ميان كسى كه او را مار كشته باشد،و كسى كه مال او را كشته باشد اين است كه:كشتۀ مار،در همان حال مىفهمد.اما كشتۀ مال،بسا باشد كه نداند كه كشته شده است.و وقتى برمىخورد كه ديگر سودى ندارد.