كرده كه:«آن حضرت خود علف به شتر مىداد.و آن را مىبست.و خانه را مىرفت.و گوسفند را مىدوشيد.و نعلين خود را پينه مىكرد.و جامه خود را وصله مىنمود.و با خدمتكاران چيز مىخورد.و چون خادم از دست آسيا كشيدن خسته مىشد آن حضرت خود آسيا مىكشيد.و از بازار چيزى مىخريد و به دست يا به گوشه جامه خود مىگرفت و به خانه مىآورد.و با غنى و فقير و كوچك و بزرگ مصافحه مىكرد.و به هر كه بر مىخورد از كوچك و بزرگ و سياه و سفيد و آزاد و بنده،از نمازگزاران، ابتدا به سلام مىكرد.جامۀ خانه و بيرون او يكى بود.هر كه او را مىخواند اجابت مىكرد.و پيوسته ژوليده و غبار آلوده بود.به آنچه او را دعوت مىكردند حقير نمىشمرد،اگر چه هيچ بجز خرماى پوسيده نمىبود.صبح از براى شام چيزى نگاه نمىداشت و شام از براى صبح چيزى ذخيره نمىكرد.سهل المؤنه بود.خوش خلق و كريم الطبع و گشاده رو بود.و با مردمان نيكو معاشرت مىكرد تبسّم كنان بود بىخنده،و اندوهناك بود بىعبوس.در امر دين،محكم و شديد بود بىسختى و درشتى با مردمان.
متواضع و فروتن بود بىمذلّت و خوارى.بخشنده بود بىاسراف.مهربان بود به جميع خويشان و اقارب.قريب بود به جميع مسلمانان و اهل ذمّه.دل او رقيق بود و پيوسته سر به پيش افكنده بود.و هرگز اين قدر چيز نمىخورد كه«تخمه» [1]شود.و هيچ وقت دست طمع به چيزى دراز نمىكرد». [2]
فصل:تواضع و فروتنى
مذكور شد كه ضدّ صفت كبر،تواضع است.و آن عبارت است از:شكسته نفسى،كه نگذارد آدمى خود را بالاتر از ديگرى بيند.و لازمۀ آن،كردار و گفتار چندى است كه دلالت بر تعظيم ديگران،و اكرام ايشان مىكند.و مداومت بر آنها اقوى معالجه است از براى مرض كبر.و اين از شرايف صفات،و كرايم ملكات است.و اخبار در فضيلت آن بىنهايت است:
حضرت پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-فرمودند كه:«هيچ كس تواضع نكرد مگر اينكه خدا او را بلند گردانيد». [3]
ز خاك آفريدت خداوند پاك پس اى بنده افتادگى كن چو خاك
تواضع سر رفعت افرازدت تكبّر به خاك اندر اندازدت