و از اخبار مستفاد مىشود كه:مؤمن كينه ور نيست.و در غالب اوقات صفات مهلكۀ ديگر نيز از كينه و عداوت متولد مىگردد،چون حسد و غيبت و دروغ و بهتان و شماتت و اظهار عيب و دورى و ايذاء و سخريّت و استهزاء و غير اينها از آفات و اعمال محرمه كه دنيا و دين آدمى را فاسد مىسازد.
و اگر فرض شود كه هيچ يك از اينها حاصل نشود همان خود بغض و عداوت او از امراضى است كه نفس قدسى را بيمار،و هميشه روح از آن متألّم و در آزار است.آدمى را از بساط قرب الهى دور،و از مرافقت ساكنان عالم قدس مهجور مىگرداند.و صاحب خود را منع مىكند از آنچه شيوۀ اهل ايمان و شيمۀ اخيار و نيكان است،و از بشاشت و شكفتگى و مهربانى و فروتنى و مرافقت و همنشينى نسبت به كسى كه كينه او را در دل دارد.و خود را از اعانت و قضاء حوائج او باز مىدارد.و هر يك از اينها درجهاى از دين را كم مىكند و پرده ميان آدمى و ميان بار يافتگان بزم تقرب مىگردد.و از اين جهت است كه در اخبار و آثار مذمت بىشمار در خصوص عداوت و دشمنى وارد شده است.حتى اينكه حضرت پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-فرمودند كه:«هيچ وقتى جبرئيل -عليه السّلام-به نزد من نيامد مگر اين كه گفت:اى محمّد!از عداوت و دشمنى مردم احتراز كن». [1]
و فرمودند كه:«جبرئيل هرگز در هيچ امرى اين قدر به من وصيت نكرد كه در خصوص عداوت مردم». [2]
و حضرت صادق-عليه السّلام-فرمودند كه:«هر كه تخم عداوت بكارد همان را كه كاشته است درو مىكند». [3]
معالجۀ عداوت و دشمنى
و معالجۀ اين صفت خبيثه آن است كه:اول تأمّل كند در اين كه دشمنى و عداوت، شجرهاى است كه:به جز اندوه و الم در دنيا ثمرى ندارد.و صفتى است كه:غير از غصّه و غم اثرى نمىبخشد.ساغرى است كه:به جز زهر جانگزا به كام صاحب خود نريزد.و آتشى است كه:به غير از دود كدورت از آن بر نخيزد،زيرا كه عدوّ مسكين هميشه با اندوه و غصه قرين،و پيوسته با رنج و محنت همنشين است.به سبب عداوت خاندانهاى