دوم:از غفلت و فراموشى از محاسبه روز قيامت،و بى التفاتى به«اهوال» [1]و عذابهاى آن روز پر وحشت.
سوم:از اطمينان و خاطر جمعى به رحمت پروردگار،يا مغرور شدن به طاعات و اعمال خود.
و معالجه هر يك از اينها از مثالى كه گفتيم معلوم مىگردد.
و خلاصه آنكه به چهار طريق مىتوان صفت خوف را تحصيل نمود:
اول آنكه:سعى نمايد در تحصيل يقين و قوه ايمان به خدا و روز جزا و بهشت و دوزخ و حساب و عقاب،و چون يقين درست به اينها تحصيل كرد از دوزخ خائف،و به بهشت اميدوار مىگردد.و اين باعث مىشود كه در دنيا صبر بر مشقت و زحمت كند.
و چون قوه صبر از براى او حاصل شد او را به مجاهده و ذكر خدا و طاعت و عبادت وا مىدارد.و به سبب ذكر و فكر،انس به پروردگار،و معرفت او حاصل مىشود.و معرفت و انس،باعث محبت خدا،و رضا به مقدرات او مىشود.و ساير مقامات مقرّبين از براى او ميسّر مىشود.پس يقين،منشأ همه صفات حسنه،و باعث وصول به جميع مراتب محموده است.
دوم آنكه:پيوسته متفكّر أهوال روز حساب،و متذكّر انواع عقاب بوده،مرگ را در پيش نظر بدارد،و صعوبت عالم برزخ را تصور نمايد،و مؤاخذه روز قيامت را نصب العين خود سازد،و أهوال عرصه محشر و جزاى گناهكاران را استماع نمايد،و اخبار و آثارى كه در بيان شدايد و أهوال روز حساب رسيده ملاحظه كند.
سوم آنكه:مشاهده أهوال خائفين از خدا را نمايد،و حكايات خوف انبياء و اولياء را گوش كند،و ملاحظه كند خوف ايشان از پروردگار به چه حد بوده و به فكر كار خود افتد.
حضرت رسول-صلّى اللّه عليه و آله-فرمودند كه:«هيچ وقت جبرئيل-عليه السلام- به نزد من نيامد مگر اينكه از خوف پروردگار مرتعش و لرزان بود». [2]
روزى آن حضرت از جبرئيل سئوال كرد كه:«چرا ميكائيل را هرگز خندان نمىبينم؟عرض كرد كه:از روزى كه آتش جهنم خلق شده ميكائيل نخنديده». [3]
و مروى است كه«إبراهيم خليل الرحمن كه خلعت خلّتش در بر،و افسر كرامتش بر