responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 85

خطبه 31

كه قبل از آغاز جنگ جمل به هنگامى كه ابن عبّاس را به سوى زبير فرستاد

و از او دعوت به اطاعت كرد فرموده است‌

چه شد كه آشناى حجاز را در عراق نشناختى؟

با «طلحه» ملاقات مكن! كه اگر ملاقاتش كنى، وى را همچون گاوى خواهى يافت كه شاخهايش اطراف گوشهايش پيچ خورده باشد، او بر مركب سركش هوا و هوس سوار مى‌شود و مى‌گويد: مركبى رام است!

بلكه با «زبير» ارتباط بگير كه نرمتر است؛ به او بگو: پسر دايى ات مى‌گويد: در حجاز مرا شناختى و در عراق نشناخته انگاشتى، چه شد كه از پيمان خود بازگشتى؟!

سيّد رضى رحمه الله مى‌گويد: جمله كوتاه و پر معناى «فَما عَدا مِمَّا بدا» (چه شد كه از گذشته برگشتى؟) براى نخستين بار از امام شنيده شده، و پيش از او از كسى اين سخن شنيده نشده است.

خطبه 32

كه در آن از ستمگرى زمان، اصناف مردم و زهد در دنيا سخن به ميان آمده است‌

زير نقاب آخرت دنيا را مى‌طلبند!

اى مردم! ما در روزگارى كينه توز و زمانى پركفران واقع شده‌ايم، نيكوكار بدكردار شمرده مى‌شود، و ظالمان بر ستم و سركشى خود مى‌افزايند، از دانش خود بهره نمى‌گيريم و از آنچه نمى‌دانيم پرسش نمى‌كنيم، از حوادث و فتنه‌هاى آينده تا بر ما هجوم نياورده‌اند وحشتى نداريم.

اقسام بدكاران‌

در چنين شرايطى مردم چهار گروهند: عدّه‌اى اگر دست به فساد نمى‌زنند به خاطر اين است كه: روحشان ناتوان‌

نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست