نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 83
اى جنگ! از ما دور شو! آن كس كه شما را بخواند فرياد او به جايى نمىرسد، و
كسى كه شما را رها كند، قلب او از آزار شما در امان نخواهد بود، به عذرهاى گمراه كنندهاى
متشبّث مىشويد همچون بدهكارى كه (با عذرهاى نابجا) از اداى دين خود سرباز مىزند،
(بدانيد) افراد ضعيف و ناتوان هرگز نمىتوانند ظلم را از خود دور كنند، و حق جز با
تلاش و كوشش بدست نمىآيد، شما كه از خانه خود دفاع نمىكنيد، چگونه مىتوانيد از
خانه ديگران دفاع كنيد؟ و با كدام پيشوا و امام پس از من، به مبارزه خواهيد رفت؟
به خدا سوگند فريب خورده واقعى آن كس است كه به گفتار شما مغرور شود!، و اگر
پيروزى به وسيله شما بدست آيد، پيروزى بى اثرى است همانند كسى كه در قرعه، برگ
نابرندهاى نصيب او شود! و كسى كه بخواهد بوسيله شما تيراندازى كند همچون كسى است
كه با تيرهاى بى پيكان تير انداخته است!
سوگند به خدا! به آنجا رسيدهام كه گفتارتان را تصديق نمىكنم و به يارى شما
اميد ندارم و دشمنان را بوسيله شما تهديد نمىكنم!
چه دردى داريد؟ دواى شما چيست؟ طبّ شما كدام است؟ آنها هم مردانى همچون شما
هستند! (چرا آنها اين همه پايدارند و شما اين قدر سست؟!) آيا سزاوار است بگوييد و
عمل نكنيد؟ و فراموشكارى، بدون ورع داشته باشيد (يعنى رها كردن چيزى نه به خاطر
زهد) و اميد در غير حق بورزيد؟
خطبه 30
كه درباره قتل عثمان فرموده است
اگر به كشتن او فرمان داده بودم، قاتل محسوب مىشدم، و اگر آنها را باز
مىداشتم از ياورانش به شمار مىآمدم! امّا كسى كه او را يارى كرده، نمىتواند
بگويد از كسانى كه دست از ياريش برداشتند بهترم، و كسانى كه دست از ياريش
برداشتند، نمىتوانند بگويند ياورانش از ما بهترند، من جريان «عثمان» را برايتان
خلاصه مىكنم: استبداد ورزيد، چه بد استبدادى؛ و شما ناراحت شديد و از حد
گذرانديد.
و خداوند در اين مورد حكمى دارد كه درباره «مستبدّان» و «افراط گران» جارى
مىشود (و هر كدام به واكنش اعمال نادرست خود گرفتار مىشوند).
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 83