نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 775
به ديگران امر مىكند امّا خودش عمل نمىكند؛ نيكان را دوست مىدارد امّا عمل
آنها را انجام نمىدهد؛ گنهكاران را دشمن مىدارد امّا خود يكى از آنهاست، مرگ را
به خاطر زيادى گناهانش مكروه مىشمارد، امّا خود به آنچه مرگ را به خاطر آن ناخوش
مىدارد ادامه مىدهد؛ اگر بيمار شود پشيمان مىگردد و اگر تندرست باشد احساس
امنيّت مىكند و به لهو مىپردازد، به هنگام سلامت خودخواه و مغرور است و به هنگام
گرفتارى نااميد. اگر بلايى به او برسد همچون بيچارگان دعا مىكند و اگر آسايش و
وسعت به او برسد همچون مغروران از خداى روى مىگرداند.
نفسش او را در امور دنيا به انجام آنچه گمان دارد وادار مىكند، ولى در امور
آخرت به آنچه يقين دارد اعتنا نمىكند! بر ديگران به كمتر از گناه خود مىترسد و
براى خويش بيشتر از آنچه عمل كرده اميد دارد.
اگر بى نياز شود مغرور و مفتون مىگردد و اگر فقير شود نوميد و سست مىشود.
در عمل كوتاهى مىكند و در سؤال مبالغه، هرگاه شهوتى بر او عارض شود گناه را
جلو مىاندازد و توبه را به تأخير! و اگر محنتى به او برسد دستورات دين را (در
زمينه صبر و شكيبايى) به كلّى از دست مىدهد؛ عبرت آموختن را توصيف مىكند ولى خود
عبرت نمىگيرد؛ موعظه بسيار مىكند امّا خود موعظه نمىپذيرد، سخن بسيار مىگويد
امّا عمل كم مىكند.
براى دنياى فانى كوشش فراوان دارد ولى براى آخرت باقى مسامحه كار است. غنيمت
را غرامت مىبيند و غرامت را غنيمت (آنچه در راه خدا انفاق مىكند، در نظر او
غرامت است و آنچه در راه معصيت خرج مىكند غنيمت!)، از مرگ مىترسد ولى فرصتها را
از دست مىدهد؛ از ديگران معصيتهاى كوچك را بزرگ مىشمارد در حالى كه بزرگتر از آن
را از خود ناچيز به حساب مىآورد، طاعتى را كه اگر ديگران انجام دهند، كوچك
مىشمرد از خودش بزرگ مىداند. او به مردم ايراد مىگيرد امّا با خودش مجامله
مىكند، لهو و لعب با ثروتمندان نزد او از ذكر خدا با فقيران محبوبتر است! به نفع
خود بر زبان ديگران حكم مىكند امّا هرگز به زبان خود به نفع ديگران حكم نمىكند؛
ديگران را هدايت مىكند و خود را گمراه مىسازد. مردم از او اطاعت مىكنند و او
مخالفت مىورزد، حق خود را مىگيرد ولى حقّ ديگران را نمىپردازد، از مردم در آنچه
معصيت خدا نيست مىترسد، ولى از خدا در ستم كردن بر مردم نمىترسد.
سيّد رضى رحمه الله مىگويد: اگر در اين كتاب جز اين كلام نبود براى اندرز و
موعظه و بينايى بينندگان و عبرت ناظران انديشمند كافى بود.
151- براى هركس سرانجامى است شيرين يا تلخ.
152- هر چيزى كه روى مىآورد، روزى پشت مىكند و چيزى كه پشت مىكند، گويى
هرگز نبوده است!
153- شخص صبور پيروزى را از دست نخواهد داد، هرچند طول بكشد.
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 775