نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 767
سپس رو به اصحابش كرد، فرمود: هرگاه به آنها اجازه سخن داده مىشد، به شما خبر
مىدادند كه:
«بهترين زاد و توشه در سفر آخرت پرهيزكارى
است». [1] 131-
امام عليه السلام از كسى شنيد مذمّت دنيا مىكند، فرمود: اى كسى كه نكوهش دنيا
مىكنى در حالى كه تو خود به غرور دنيا گرفتار شدهاى و فريفته باطلهاى آن هستى،
آيا تو خود مغرور به دنيا هستى و سپس مذمّت آن مىكنى؟ تو از جرم دنيا شكايت دارى يا
دنيا بايد از جرم تو شكايت كند؟ كى دنيا تو را گول زده و چه موقع تو را فريب داده
است؟ آيا به محلّ سقوط پدرانت در دامن فنا، يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك تو
را فريب داده؟ چه اندازه با دست خود بيماران را پرستارى كردى؟! در كنار بستر آنها
مراقب آنان بودى، درخواست شفاى آنها را نمودى و از طبيبان براى آنها دارو خواهش
كردى در آن روزهايى كه داروى تو به حال آنان سودى نداشت و گريه تو فايدهاى
نمىكرد! ترس و وحشت تو به درد هيچ يك از آنها نخورد و كوششهايت براى آنها
نتيجهاى نداشت و به مطلوب خود نرسيدى و تو قادر بر دفاع از آنها نبودى. دنيا خودش
را با اين وضع براى تو مجسّم ساخته و با قربانگاههاى ديگران قربانگاه تو را.
اين دنيا جايگاه صدق و راستى است براى آن كس كه با آن به راستى رفتار كند و
خانه تندرستى است براى آن كس كه از آن چيزى بفهمد و سراى بى نيازى است براى آن كس
كه از آن توشه برگيرد و محلّ اندرز است براى آن كه از آن اندرز گيرد. مسجد دوستان
خداست و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محلّ نزول وحى الهى و تجارتخانه اولياى حق،
آنها در اينجا رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار دادهاند.
چه كسى دنيا را نكوهش مىكند، در حالى كه جدايى خود را اعلام داشته، فراق خود
را با صداى بلند خبر داده و مرگ خود و اهلش را بيان كرده است، پس دنيا با نمونه
هايى از بلاها به آنها نشان داد كه اين امر در حقّ آنها نيز امكانپذير است، با
سرور و خوشحاليش دلهايشان را به سرور متوجّه ساخت؛ گاه هنگام عصر در عافيت است و
به هنگام صبح مصيبت، گاه تشويق مىكند و گاه مىترساند، گاه تخويف مىكند و گاه بر
حذر مىدارد! و به همين جهت در صبحگاهان ندامت و پشيمانى، گروهى آن را مذمّت
مىكنند و گروهى ديگر در قيامت آن را مدح مىنمايند، همان گروهى كه دنيا به آنها تذكّر
داد و آنان متذكّر شدند، براى آنها سخن گفت آنها تصديقش كردند و اندرز داد و آنها
پذيرا شدند.
132- خداوند فرشتهاى دارد كه همه روز بانك مىزند: بزاييد براى مرگ و گرد
آوريد براى فنا و بنا كنيد براى ويران شدن. (يعنى سرانجام كار جهان چنين است و هيچ
چيز پايدار نمىماند).
133- دنيا دار گذر است نه دار اقامت و مردم در آن دو گروهند: