نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 73
سيّد رضى رحمه الله مىگويد: «ارْمِيَة» جمع «رَمىّ» به معناى «ابر» است، و
«حَميم» به معناى فصل گرما و تابستان مىباشد و اينكه شاعر، آنها را به ابرهاى
تابستان تشبيه كرده براى اين است كه آنها سبكبارتر و سريعترند، زيرا در آنها آب كم
است و ابرهاى سنگين به خاطر تراكم بخار و پرآب بودنشان به كندى حركت مىكنند، و
اين بيشتر در زمستان يافت مىشود، شاعر خواسته است با اين تشبيه سرعت آنها را در
هنگام مبارزه و كمك آنها را به هنگام استمداد منعكس سازد.
خطبه 26
كه در مورد اعراب پيش از بعثت پيامبر سخن مىگويد
بت پرستى شيوه و آيين شما بود
خداوند پيغمبر صلى الله عليه و آله را به رسالت مبعوث ساخت، كه جهانيان را بيم
دهد، و امين آيات وى باشد، در حالى كه شما ملّت عرب بدترين دين و آيين را داشتيد،
و در بدترين سرزمينها زندگى مىنموديد، در ميان سنگهاى خشن و مارهايى كه فاقد
شنوايى بودند (و به همين جهت از هيچ چيز نمىترسيدند!) آبهاى آلوده را مىنوشيديد،
و غذاهاى ناگوار را مىخورديد، خون يكديگر را مىريختيد، و پيوند خويشاوندى را قطع
مىنموديد، بتها در ميان شما برپا بود (و پرستش بت شيوه و آيين شما) و گناهان
سراسر وجود شما را فرا گرفته بود.
قسمتى از اين خطبه است كه امام عليه السلام درباره تنهايى خويش براى گرفتن حقّ
خود فرموده.
نگاه كردم و ديدم (براى گرفتن حقّ خود) ياورى جز خاندان خويش ندارم، به مرگ
آنان راضى نشدم، چشمهاى پر از خاشاك را فرو بستم، و با همان گلويى كه گويا
استخوانى در آن گير كرده بود (جرعه حوادث) را نوشيدم، با اينكه تحمّل در برابر
گرفتگى راه گلو و نوشيدن جرعهاى كه تلختر از حنظل است، كار طاقت فرسايى بود؛
شكيبايى كردم.
در قسمت ديگرى از اين خطبه به زندگى ننگين عمروعاص اشاره كرده، مىفرمايد:
او (با معاويه) بيعت نكرد مگر اينكه بر او شرط كرد كه در برابر آن بهايى
دريافت دارد، در اين معامله شوم، دست فروشنده هيچگاه به پيروزى نرسد،
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 73