responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 711

بلكه در حالى بود كه همه بزرگان عرب در برابر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تسليم شدند و در حزب او در آمدند.

نوشته بودى كه من، «طلحه» و «زبير» را كشته و «عايشه» را تبعيد كرده‌ام و در «كوفه» و «بصره» اقامت گزيده‌ام! اين مربوط به تو نيست و لزومى ندارد عذر آن را از تو بخواهم (اين تنها مربوط به امّت اسلامى و من است كه اميرمؤمنانم).

تو يادآور شده بودى كه با گروهى از «مهاجران» و «انصار» به مقابله با من خواهى شتافت (كدام مهاجر و كدام انصار؟) هجرت از آن روزى كه برادرت (يزيد بن ابوسفيان روز فتح مكّه) اسير شد، پايان يافت. با اين حال اگر در اين ملاقات شتاب دارى، دست نگهدار، زيرا اگر من به ديدار تو آيم سزاوارتر است. چرا كه خداوند مرا به سوى تو فرستاده كه از تو انتقام بگيرم! و اگر تو با من ديدار كنى چنان است كه شاعر «بنى اسد» گفته:

«به استقبال تندباد تابستانى مى‌شتابند كه آنها را با سنگريزه‌ها و ميان غبار و تخته سنگها درهم مى‌كوبد».

نزد من همان شمشيرى است كه بر پيكر جدّ و دايى و برادرت (يكجا در ميدان بدر) كوبيدم!

به خدا سوگند من مى‌دانم تو مردى بى خرد و پوشيده دل هستى، و سزاوار است درباره تو گفته شود:

به نردبانى بالا رفته‌اى كه تو را به پرتگاه خطرناكى كشانده كه به زيان توست نه به سود تو، زيرا به كسى مى‌مانى، كه غير گمشده خود را مى‌جويد و گوسفندان ديگرى را مى‌چراند.

مقامى را مى‌طلبى كه نه سزاوار آن هستى و نه در كانون آن قرار دارى، چقدر بين كردار و گفتارت فاصله است؟! و چقدر با عموها و دايى‌هاى بت پرستت شباهت دارى؟! همانها كه شقاوت و تمنّاى باطل وادارشان ساخت كه «محمّد صلى الله عليه و آله» را انكار كنند و همان گونه كه مى‌دانى با او ستيزه كردند تا به خاك و خون غلطيدند و نتوانستند از خود دفاع كنند و نه از زخم شمشيرها كه ميدان نبرد از آن خالى نيست و سستى با آن نمى‌سازد، خود را حفظ نمايند.

تو درباره قاتلان «عثمان» زياد حرف زدى، بيا نخست همچون ساير مسلمانان با من بيعت كن، سپس درباره آنها طرح شكايت نما تا من طبق حكم خداوند ميان تو و آنها داورى كنم، امّا آنچه را تو مى‌خواهى، مانند فريب دادن طفل است، كه بخواهند وى را از شير بگيرند و سلام به آنها كه لياقت دارند!

نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 711
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست