نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 653
و از اين دنيا بيش از خوراك مختصر و ناچيزى برنگرفتهام. اين دنيا در چشم من
بى ارزشتر و خوارتر از دانه تلخى است كه بر شاخه درخت بلوطى برويد.
آرى از ميان آنچه آسمان بر آن سايه افكنده تنها «فدك» در اختيار ما بود كه آن
هم گروهى بر آن بخل و حسادت ورزيدند و گروه ديگرى آن را سخاوتمندانه رها كردند (و
از دست ما خارج گرديد) و بهترين حاكم خداست.
مرا با «فدك» و غير فدك چكار؟ در حالى كه جايگاه فرداى هركس قبر اوست كه در
تاريكى آن آثارش محو و اخبارش ناپديد مىشود. قبر حفرهاى است كه هرچه بر وسعت آن
افزوده شود و دست حفر كننده بازتر باشد، سرانجام سنگ و كلوخ آن را پر مىكند و
جاهاى خالى آن را خاكهاى انباشته مسدود مىنمايد.
من نفس سركش را با تقوا تمرين مىدهم و رام مىسازم، تا در آن روز بزرگ و
خوفناك با ايمنى وارد صحنه قيامت شود و در آنجا كه همه مىلغزند او ثابت و بى
تزلزل بماند. (فكر نكن من قادر به تحصيل لذّتهاى دنيا نيستم، به خدا سوگند) اگر
مىخواستم مىتوانستم از عسل مصفّا و مغز اين گندم و بافته هاى اين ابريشم براى
خود خوراك و لباس تهيّه كنم.
امّا هيهات كه هوا و هوس بر من غلبه كند و حرص و طمع مرا وادار كند تا طعامهاى
لذيذ را برگزينم.
در حالى كه ممكن است در سرزمين «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه حتّى اميد به
دست آوردن يك قرص نان هم نداشته باشد و نه هرگز شكمى سير خورده باشد، آيا من با شكمى
سير بخوابم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه و كبدهاى سوزانى باشند؟ و آيا
آنچنان باشم كه آن شاعر گفته است.
«اين درد تو را بس كه شب با شكم سير
بخوابى، در حالى كه در اطراف تو شكمهايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند»!
آيا به همين قناعت كنم كه گفته شود: من اميرمؤمنانم؟ امّا با آنان در سختىهاى
روزگار شركت نكنم؟! و پيشوا و مقتدايشان در تلخيهاى زندگى نباشم؟ من آفريده نشدم
كه خوردن خوراكيهاى پاكيزه مرا به خود مشغول دارد؛ همچون حيوان پروارى كه تمام
همّش، علف است و يا همچون حيوان رها شدهاى كه شغلش چريدن و خوردن و پركردن شكم
مىباشد، و از سرنوشتى كه در انتظار اوست بى خبر است، آيا بيهوده يا مهمل و عبث
آفريده شدهام؟
آيا بايد سررشته دار ريسمان گمراهى باشم؟ و يا در طريق سرگردانى قدم گذارم؟
گويا مىبينم گويندهاى از شما مىگويد:
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 653