نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 639
نامه 36
اين نامه را به عنوان پاسخ به برادرش «عقيلبنابىطالب» در مورد لشكرى كه به
سوى بعضى از دشمنان گسيل داشته، نوشته است
سپاهى انبوه از مسلمانان را به سوى او گسيل داشتم، هنگامى كه اين خبر به او
رسيد، دامن فرار را به كمر زد! و با پشيمانى قدم به عقب گذاشت. (ولى) سپاه در بعضى
از راهها به او رسيدند و اين هنگامى بود كه خورشيد به غروب نزديك مىشد؛ لحظهاى
نبرد بين آنها درگرفت، و اين كار به سرعت انجام شد، اين درست به اندازه توقّف
ساعتى بيش نبود و پس از آن كه سخت گلويش فشرده شد، نيمه جانى از معركه به در برد،
و اين در حالى بود كه از او رمقى بيش نمانده بود و با سختى تمام نجات يافت ...
قريش را همراه با تلاششان در گمراهى، جولانشان در اختلاف و سركشى آنها در تيه
ضلالت واگذار، كه آنها با هم، در نبرد با من همدست شدهاند، همان گونه كه پيش از
من در مبارزه با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هماهنگ و متّحد بودند، كيفر
رسانندهها به جاى من قريش را به كيفر رسانند (خدا قريش را به كيفر اعمالشان
برساند) آنها پيوند خويشاونديم را بريدند و حكومت فرزند مادرم (پيامبر) را از من
سلب كردند. امّا آنچه در مورد جنگ از من پرسيدهاى و نظر مرا در اين باره
خواستهاى، عقيده من اين است با كسانى كه پيكار با ما را حلال مىشمارند پيكار
كنم، تا آنگاه كه خداوند را ملاقات نمايم و در اين راه نه كثرت جمعيّت در اطرافم
موجب عزّت و قدرت برايم خواهد شد و نه متفرّق شدن آنان از اطرافم موجب وحشت، هرگز
گمان نكنى كه فرزند پدرت-/ اگر چه مردم او را رها كنند-/ به تضرّع و خشوع افتد و
يا در برابر ظلم، سستى به خرج دهد و تسليم و راضى شود و نيز گمان مبر، كه (برادرت)
زمام خويش را به دست هركس بسپارد يا به اين و آن سوارى دهد، بلكه بدان گونه است كه
شاعر قبيله «بنى سليم» گفته است: اگر از من بپرسى: چگونه هستى؟ جواب مىدهم در
برابر مشكلات زمان صبور و با استقامتم.
بر من مشقّت بار است كه حزن و اندوهى در چهرهام ديده شود كه موجب شماتت دشمن،
يا ناراحتى دوست گردد!
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 639