نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 557
خطبه 235
اين سخن را هنگامى پيامبر صلى الله عليه و آله را غسل مىداد و او را براى دفن
مهيّا مىساخت فرموده است.
پدر و مادرم فدايت اى پيامبر خدا! با مرگ تو چيزى قطع شد كه با مرگ ديگرى قطع
نگشت و آن نبوّت و پيام آوردن و اخبار آسمان بود.
مصيبت تو اين امتياز را دارد كه از ناحيهاى تسلّا دهنده است، يعنى پس از
مصيبت تو ديگر مرگها اهميتى ندارد و از سوى ديگر اين يك مصيبت همگانى است كه عموم
مردم به خاطر تو در سوگند. اگر نبود كه امر به صبر و شكيبايى فرمودهاى و از بى
تابى نهى نمودهاى آنقدر گريه مىكرديم كه اشكهايمان تمام شود و اين درد جانكاه هميشه
برايمان باقى بود و حزن و اندوهمان دائمى و تازه اينها در مصيبت تو كم بود؛ امّا
حيف نمىتوان مرگ را بازگرداند و آن را دفع نمود.
پدر و ماردم فدايت باد؛ ما را در پيشگاه پروردگارت ياد كن و ما را هرگز فراموش
منما!
خطبه 236
كه پيرامون حوادث بعد از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و ملحق شدنش به آن
حضرت بحث مىكند.
خود را در همان راهى قرار دادم كه پيامبر صلى الله عليه و آله رفته بود، همه
جا در سراغش بودم و در گذرگاههاى يادش قدم مىزدم تا اين كه به منزلگاه «عَرَج»
رسيدم.
اين سخن از يك كلام طولانى از آن حضرت گرفته شده است.
سيّد رضى رحمه الله مىگويد: جمله «فَأطَأُذِكْرَهُ» (در گذرگاههاى ياد او قدم
مىزدم) از سخنانى است كه در نهايت ايجاز و اختصار و فصاحت است و منظور امام عليه
السلام اين است كه خبر پيامبر صلى الله عليه و آله از ابتداى حركت تا پايان مسير
به من داده مىشد، امام از اين معنا با آن كنايه عجيب ياد كرده است.
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 557