نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 545
خطبه 226
كه در تنفّر از زرق و برق دنيا ايراد فرموده
(دنيا) سرايى است كه بلاها آن را
احاطه كرده و به بى وفايى و مكر معروف است، حالاتش يكنواخت نمىماند و ساكنانش
ايمن نيستند.
احوالش گوناگون و حالاتش گذرنده، زندگى در آن مذموم و امنيّت در آن غير ممكن
است، اهل آن همواره هدف تيرهاى بلا هستند كه دنيا مرتّباً به سوى آنها پرتاب
مىكند و با مرگ نابودشان مىسازد.
اى بندگان خدا! بدانيد شما و آنچه در آن از اين دنيا هستيد در همان راهى قرار
داريد كه پيشينيان شما بودند، همانها كه عمرشان از شما طولانىتر، سرزمينشان
آبادتر و آثارشان از شما بيشتر بود، ناگاه صداهايشان خاموش، نيروها و حركتهاشان
راكد، اجسادشان كهنه، سرزمينشان خالى و آثارشان مندرس گرديد.
قصرهاى بلند و محكم و بساط عيش و پشتيهاى نرم و راحت آنها به سنگ و آجر و
لحدهاى گورستان تبديل شد! همين گورهايى كه درگاه آن بر خرابى بنا گذارده شده و با
خاك آن را محكم كردهاند، محلّ قبرها به هم نزديك و ساكنان آنها از هم غريب و دور!
در ميان محلّه وحشت زدگان و فارغ بالهاى گرفتار و مشغول قرار دارند. با وطنهاى خود
انس نمىگيرند و همچون همسايگان با هم ارتباطى ندارند با اين كه به هم نزديكند و
خانههايشان در كنار هم قرار دارد! چگونه مىتوانند با هم ديدار كنند؛ در حالى كه
فنا و فرسودگى با سينه خود آنها را در هم كوبيده و سنگ و خاكها آنان را خوردهاند.
در پيش خود مجسّم سازيد كه شما نيز مانند آنها خواهيد شد و در گرو همان قبر و
در دل همان وديعه گاه قرار خواهيد گرفت. چگونه خواهيد بود آنگاه كه امور پايان
پذيرد (و دوران برزخ تمام شود)، مردگان از قبرها بر خيزند «آنجاست كه هر كس از
آنچه از پيش فرستاده آگاه مىشود و به سوى خداوند كه مولا و سرپرست حقيقى همگان
است، باز مىگردند و افتراها و سخنهاى نابجايى كه در دنيا دستاويزشان بود به
دردشان نمىخورد». [1]