responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 541

هنگامى كه نفخه صور بدمد و قيامت با تمام حوادث بزرگش محقّق گردد و اهل هر معبدى به آن ملحق و بندگان هر معبودى به او بپيوندند و مطيعان به مطاع خود برسند، در آن هنگام كه نه چشمى بر خلاف حق و عدالت در هوا گشوده و نه قدمى آهسته در زمين جز به حق برداشته شود. پس در آن روز چه دليلهايى كه ابطال نمى‌گردد و چه عذرهايى كه قطع نمى‌شود؟! بنابراين در جستجوى چيزى باشيد كه عذر خويش را با آن مدلّل داريدو حجّت و دليل خود را با آن استوار سازيد و آنچه باقى ماندنى است از ميان آنچه باقى نمى‌ماند انتخاب كنيد و وسيله‌اى براى سفر (آخرت) آماده نماييد و چشم به جرقّه‌هاى برق نجات بدوزيد و بار و بنه اين سفر را محكم بر پشت مركبها ببنديد.

خطبه 224

كه در آن از ظلم و ستم تبرّا مى‌جويد و داستان آهن تفتيده و برادرش عقيل را بازگو مى‌كند

سوگند به خدا! اگر شب را بر روى خارهاى «سعدان» بيدار بسر برم! و يا در غلها و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم محبوبتر است از اين كه خدا و رسولش را روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده و چيزى از اموال دنيا را غصب نموده باشم. چگونه به كسى ستم روا دارم، آن هم براى جسمى كه تار و پودش به سرعت به سوى كهنگى پيش مى‌رود (و از هم مى‌پاشد) و مدّتهاى طولانى در ميان خاكها مى‌ماند. سوگند به خدا! «عقيل» برادرم را ديدم كه به شدّت فقير شده بود و از من مى‌خواست كه يك من از گندمهاى شما را به او ببخشم.

كودكانش را ديدم كه از گرسنگى موهايشان ژوليده و رنگشان بر اثر فقر دگرگون گشته، گويا صورتشان با نيل رنگ شده بود.

«عقيل» باز هم اصرار كرد و چند بار خواسته خود را تكرار نمود، من به او گوش فرا دادم! خيال كرد من دينم را به او مى‌فروشم! و به دلخواه او قدم بر مى‌دارم و از راه و رسم خويش دست مى‌كشم! (امّا من براى بيدارى و هوشياريش) آهنى را در آتش گداختم؛ سپس آن را به بدنش نزديك ساختم، تا با حرارت آن عبرت گيرد، ناله‌اى همچون بيمارانى كه از شدّت درد مى‌نالند سر داد و چيزى نمانده بود كه از حرارت آن بسوزد؛ به او گفتم:

هان اى «عقيل!» زنان سوگمند در سوگ تو بگريند! از آهن تفتيده‌اى كه انسانى آن را به صورت بازيچه سرخ كرده ناله مى‌كنى! امّا مرا به سوى آتشى مى‌كشانى كه خداوند جبّار با شعله خشم و غضبش آن را بر افروخته است؟!

نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 541
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست