نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 505
و حسين عليهما السلام- بخل مىورزم، نكند با مرگ آنها نسل رسول خدا صلى الله
عليه و آله قطع گردد!
سيّد رضى رحمه الله مىفرمايد: جمله «أملِكُوا عَنّي هذَا الْغُلامَ» در مرحله
اعلاى سخن و از فصيحترين جملههاست.
خطبه 208
كه هنگام اضطراب و شورش اصحابش در مورد حكومت ايراد فرموده است.
اى مردم! همواره وضع من و شما آن طور بود كه من دوست مىداشتم تا آنگاه كه
نبرد شما را خسته و در هم كوفته ساخت.
سوگند به خدا (اعتراف مىكنم كه) جنگ عدّهاى از شما را (از ما) گرفت و جمعى
را باقى گذاشت، امّا (بدانيد) اين نبرد براى دشمنانتان كوبندهتر و خستگى آفرينتر
بود!
من ديروز فرمانده و امير بودم، ولى امروز مأمور و فرمانبر شدهام! ديروز نهى
كننده و بازدارنده بودم و امروز نهى شده و بازداشته شدهام؛ شما زندگى و بقاى در
دنيا را دوست داريد و من نمىتوانم شما را به راهى كه دوست نداريد مجبور سازم!
خطبه 209
امام عليه السلام در «بصره» به عيادت «علاءبن زياد حارثى» كه از يارانش بود
رفت
و چون چشمش به خانه وسيع او افتاد فرمود:
اين خانه با اين وسعت را در اين دنيا براى چه مىخواهى؟ با اين كه در آخرت به
آن نيازمندترى!
آرى، مگر اين كه بخواهى به اين وسيله به آخرت برسى، يعنى مهمانى كنى و مهمانان
را در آن گرامى دارى، صله رحم نمايى و بدين وسيله حقوق (لازم خود را) اظهار كرده
به مورد خود قرار دهى! كه در اين صورت با اين خانه به آخرت نائل شدهاى!
علاء گفت: اى اميرمؤمنان! از برادرم «عاصم بن زياد» پيش تو شكايت مىآورم.
فرمود: مگر چه كرده؟
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 505