نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 43
خطبه 4
از فصيحترين خطبه ها كه در آن مردم را اندرز مىدهد و آن را امام عليه
السلام
بعد از قتل طلحه و زبير ايراد كرده است.
(اى مردم بصره!) از تاريكيهاى جهالت و
گمراهى، به وسيله ما هدايت شديد، و به كمك ما به اوج ترقّى رسيديد، صبح سعادت شما
در پرتو شعاع وجود ما درخشيدن گرفت. كر باد گوشى كه نداى بلند پند و اندرز را درك
نكند! مسلّماً گوشى كه با صيحه نادانى و جنايت كر شده است، آهنگ ملايم (حق) را
نشنود، مطمئن باد قلبى كه از خوف خدا جدايى نپذيرد، من همواره منتظر عواقب مكر و
خدعه شما بودم، و نشانههاى فريبخوردگان را در شما مشاهده مىكردم.
تنها به خاطر استتار شما در پرده دين بود كه من از شما چشم پوشيدم، امّا صفاى
دل، مرا از درون شما آگاهى مىداد.
آن هنگام كه در جادههاى ضلالت سرگردان بوديد، راهنما و دليلى نمىيافتيد، شما
را به جادههاى حق رهبرى كردم؛ تشنه رهبر بوديد و او را نمىيافتيد، من شما را به
سرچشمه حقيقى رهنمون شدم.
امروز مهر سكوت را مىشكنم، سخنانى ايراد مىكنم كه در عين فشردگى و اجمال
هزاران زبان گويا داشته باشد، دور باد رأيى كه از دستوراتم تخلّف كند، من از زمانى
كه حق را يافتهام در آن ترديد نكردهام (و اگر مدّتى كناره گرفتم نه از اين جهت
بود كه در حقّانيّت خود ترديد كنم و يا ترسيده باشم، ترس من همچون ترس موسى بود)
موسى بر خود نترسيد، ترسش از اين بود كه (در غوغاى ساحران) جاهلان پيروز گردند، و
مردم را به گمراهى بكشانند!
امروز ما بر سر دو راهى حق و باطل قرار گرفتهايم (آنكه حق را يافته مطمئن
است و هرگز ترديد نمىكند، همان طور كه) اگر آب همراه كسى باشد تشنه نگردد (و
تشنگيهاى كاذب كه معمولًا به هنگام وحشت از فقدان آب بر انسان مستولى مىشود، بر
او چيره نگردد).
خطبه 5
پس از رحلت پيغمبر و پايان بيعت سقيفه عمويش عبّاس و ابوسفيان پيشنهاد بيعت با
امام
را كردند، امام عليه السلام كه از سوء نيّت ابوسفيان آگاه بود چنين فرمود:
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 43