نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 399
خطبه 179
ذعلب يمانى از امام پرسيد: اى اميرمؤمنان آيا پروردگارت را ديدهاى؟ امام در
پاسخش فرمود: پس من كسى را مىپرستم كه نديده باشم؟! پرسيد: چگونه او را مشاهده
فرمودهاى؟
امام پاسخ داد:
چشمها هرگز او را آشكارا نمىبينند، امّا قلبها با نيروى حقيقت ايمان، وى را
درك مىكنند، به همه چيز نزديك است امّا نه آن طور كه به آنها چسبيده باشد. از همه
چيز دور است امّا نه آن چنان كه از آنها بيگانه باشد. سخن مىگويد امّا نه اين كه
قبلًا نياز به انديشه باشد. اراده مىكند امّا نه اينكه پيش از آن نيازمند به فكر
و تصميم باشد. صانع و سازنده است امّا نه با اعضا و جوارح، لطيف است امّا نه اين
كه «مخفى» باشد. بزرگ و قدرتمند است امّا نه اين كه جفاكار باشد. بيناست ولى نه با
حسّ باصره و رحيم است امّا نه به اين معنا كه نازكدل باشد. چهرهها در برابر
عظمتش خاضع و قلبها از هيبتش مضطربند!
خطبه 180
كه در نكوهش ياران نافرمانش ايراد فرموده است
خداوند را بر آنچه فرمان داده و هر كار كه مقدّر فرموده مىستايم و پروردگار
را بر گرفتارى خود به شما اى گروهى كه هرگاه فرمان دادهام اطاعت نكرديد و هر زمان
كه دعوتتان نمودم، اجابت ننموديد ستايش مىكنم (همان شما كه) هرگاه مهلتتان دهم،
در بيهودگى فرو مىرويد و هنگامى كه با جنگ و نبرد روبه رو شويد ضعف و ناتوانى
نشان مىدهيد. اگر مردم اطراف پيشوايى گرد آيند طعنه مىزنيد و اگر شما را به سوى
مشكلى بكشانند عقب نشينى مىكنيد. دشمن شما بى پدر باد!
براى يارى كردن خويش و جهاد در راه حقّ خود منتظر چه هستيد؟ مرگ، يا ذلّت؟!
سوگند به خدا اگر مرگ من فرا رسد- كه حتماً خواهد رسيد- بين من و شما جدايى
خواهد افتاد، در حالى كه من از مصاحبت با شما ناراحت و وجودتان برايم قدرت آفرين
نبود (امّا من براى شما همه چيز بودم) خدا خيرتان دهد!
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 399