نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 345
آنچه از مخلوقاتت مشاهده مىكنيم و به دنبال آن از قدرتت در شگفتى فرو مىرويم
و سلطنت عظيمت را توصيف مىكنيم؛ در برابر آنچه از ما پنهان است و چشمانمان از
ديدن آنها قاصر و انديشه و افكار ما در برابر دركشان زانو زده و پردههاى غيب بين
ما و آنها فاصله انداخته، بس عظيمتر است.
آن كس كه قلبش را از همه چيز (جز ياد تو) خالى كند و فكرش را به كار اندازد تا
بداند چگونه عرش قدرتت را برقرار ساختهاى و مخلوقات را آفريدهاى و چگونه آسمانها
و كرات را در هوا معلّق كرده و زمينت را بر روى امواج آب گستردهاى (بدون ترديد)
ديده فهمش وامانده شود و عقلش مغلوب و مبهوت، شنوائيش حيران و انديشهاش سرگردان
فرو ماند.
اميد به خدا چگونه است؟
قسمت ديگرى از اين خطبه است
(پارهاى) گمان مىبرند به خدا
اميدوارند، (اما) سوگند به خداوند بزرگ كه دروغ مىگويند (اگر راست مىگويند پس)
چرا اين اميدوارى در عملشان به چشم نمىخورد، زيرا هر كس اميدى داشته باشد،
مىتوان آن را در عملش مشاهده نمود. هر اميدى- جز اميد به خدا نابجا و هر ترس
مسلّمى- جز ترس از خدا- نادرست است.
(گروهى) در مسائل مهم به خدا اميد
دارند و در مسائل كوچك به بندگان خدا!، ولى اميدشان به بندگان، بيش از اميدشان به
خداست، امّا چرا توجّهشان به خداى بزرگ كمتر است از توجّهشان به بندگان؟
آيا مىترسى در اظهار اميد به خدا دروغگو باشى؟ يا او را شايسته اميد
نمىدانى؟ و نيز (اين گروه) اگر از يكى از بندگان خائف باشند به اندازهاى احترامش
مىكنند كه با خدا چنين رفتار نمىنمايند، ترس از بندگان را «نقد» مىشمرند و خوف
از خدا را وعدهاى دور از عمل! آرى چنين است كسى كه دنيا در چشمش بزرگ جلوه نموده،
و موقعيّت آن در قلبش بزرگ قرار گرفته، آن را بر خداى تعالى مقدّم مىدارد، از همه
جا مىبرد و به دنيا مىپيوندد و سخت برده آن مىشود.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
كافى است كه روش پيامبر را سر مشق خويش قرار دهى و نيز او سرمشق توست در بى
ارزش بودن و نقصان دنيا
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 345