نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 175
برگهاى زندگى به زردى گراييده، و از ثمره زندگى خبرى نبود، آب حيات انسانى به
زمين فرو رفته، منارهاى هدايت به كهنگى گراييده، پرچمهاى هلاكت و بدبختى آشكار شده
بود، دنيا با قيافهاى زشت و كريه به اهلش مىنگريست، و با چهره عبوس با طالبانش
روبهرو بود. ميوه درخت آن فتنه، و طعامش مردار بود، در درون وحشت و اضطراب، و در
برون، شمشير حكومت مىكرد.
اكنون اى بندگان خدا عبرت گيريد! و به ياد وضعى كه پدران و برادرانتان-/ كه از
جهان رخت بربستند-/ دارند و در گرو آن مىباشند و در برابر آن محاسبه مىشوند،
باشيد.
به جان خودم سوگند! پيمان خاصّى در زمينه زندگى و مرگ و نجات از مجازات نه با
شما و نه با آنها، بسته نشده، و هنوز روزگار زيادى بين شما و آنها فاصله نيفتاده،
امروزِ شما با آن روز كه در اصلاب آنها بوديد، زياد دور نيست. به خدا سوگند!
پيامبر چيزى به آنها گوشزد نكرد جز آنكه من همان را به شما مىگويم. شنوايى امروز
شما از شنوايى ديروز آنها كمتر نيست، همان چشمها و قلبهايى كه در آنوقت به آنها
داده بودند درست مثل آن را هم امروز به ما بخشيدهاند.
به خدا سوگند شما پس از آنها مطلبى نديدهايد كه بر آنها مجهول باشد، و شما به
چيزى اختصاص نيافتهايد كه آنان از آن محروم باشند. به راستى حوادثى به شما روى
آورده كه مهار كردنش مشكل است، و بند زير تنهاش سست، پس پيروزيها و نعمتهايى كه
مغروران هم اكنون در آن هستند شما را نفريبد، كه اين سايهاى است گسترده ولى كوتاه
تا سرآمدى معين!
خطبه 90
كه در آن از ازليّت خداوند و عظمت مخلوقات سخن مىگويد
و در پايان به مردم اندرز مىدهد
سپاس ويژه خداوندى است كه بدون اينكه ديده شود شناخته شده، همو كه در آفرينش
موجودات به انديشه و فكر نياز ندارد ...
آنكه هميشه بوده و تا ابد خواهد بود يعنى زمانى كه نه آسمان داراى برجها و
صور فلكى بود و نه پرده ها و دربها و نه شبى تاريك و نه دريايى آرام، نه كوهى با
راههاى وسيع، و نه راههاى پر پيچ و خم، نه زمين گسترده و نه مخلوقى توانا وجود
داشت.
اوست پديد آورنده موجودات و وارث آنها، هموست معبود خلايق و روزى بخش آنان.
خورشيد و ماه در راه اطاعت فرمان او سير مىكنند،
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 175