responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 207

خواب كننده كه مرد محترمى است پس از آنكه به «معمول» كه جوان مؤدبى بود دستور داد بطور طاق باز روى زمين دراز بكشد، با حركات مخصوص دست خود، كه در اصطلاح آنها پاس دادن‌ ناميده مى‌شود، سياله مغناطيسى را به بدن او فرستاد، و با نگاه مداوم در چشم او و تلقينهاى مكرر كه «الان نزديك است به خواب بروى» و «به زودى به خواب خواهى رفت» يا مانند آن در حالى كه اتاق بصورت نيمه تاريك در آمده بود، و جمعى در حدود پانزده نفر از افراد فاضل ناظر اين صحنه بودند، معمول را خواب كرد.

سپس بوسيله تلقين، ارتباط او را از همه كس جز از خودش قطع نمود، بعد به او تلقين كرد كه بدنش مانند چوب خشك خواهد شد.

چيزى نگذشت كه چنين شد بطورى كه يك نفر پاى معمول، و يك نفر سر او را گرفت و از روى زمين بلند كردند و پشت پاى او را روى لبه بالاى پشتى يك صندلى و گردن او را روى لبه بالاى صندلى ديگر كه در فاصله‌اى از هم قرار داشتند گذاردند، منتهابراى اينكه گردن و پاى او روى لبه‌هاى صندلى ناراحت نشود زير هر كدام عبائى از حاضران قرار دادند.

جالب اينكه معمول، همانند يك قطعه چوب خشك روى اين دو صندلى قرار گرفته بود و حتى هنگامى كه روى شكم او فشار مى‌آوردند كمر او درست مانند فنر حركت مى‌كرد بدون اينكه از روى صندلى به زمين بيفتد و يا كج شود.

سپس او را به روى زمين گذاردند و «عامل» با تلقيناتى بدن او را به حال عادى باز گرداند، بدون اينكه از خواب بيدار شود.

بار ديگر با تلقين‌هاى مكرر بدن او را بى حس كرد بطورى كه احساس‌

نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست