نام کتاب : قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم( ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 54
قَدْ
جَاءَنِى مِنَالْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِكَ صِرَاطاً
سَوِيّاً»؛ اى پدر! دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است؛ بنابراين از من
پيروى كن، تا تو را به راه راست هدايت كنم».
حضرت ابراهيم
عليه السلام در دومين گام، مسأله مهمّ پيروى جاهل از عالم و رجوع به متخصّص را
مطرح مىكند. لذا مىفرمايد: عموجان! تو خود مىدانى كه من در اين مسأله از تو
عالمتر و آگاهترم، هر چند از نظر سنّ و سال از تو كوچكترم.
بنابراين، در
اين موضوع تو بايد از من پيروى كنى؛ زيرا من متخصّص اين امور هستم، و منِ متخصّص
مىگويم كه آيين بتپرستى بر خلاف عقل و منطق است.
تقليد
ممدوح و مذموم!
وجود يك عالم
در جامعه نعمت است، زيرا آنها كه نمىدانند از علم او استفاده مىكنند. شخص آگاه
به خيابانهاى شهر سر چهار راهى ايستاده است، من به آنجا مىرسم، راه صحيح كه مرا
به مقصد برساند را نمىدانم، اگر از آن شخص آگاه نپرسم گمراه مىشوم. عقل حكم
مىكند كه از علم و آگاهى وى استفاده كنم، و با سؤال از او زودتر و راحتتر به
مقصد برسم. اين همان چيزى است كه به آن تقليد و پيروى ناآگاه از آگاه گفته مىشود.
متأسّفانه
برخى از دشمنان و مغرضان با برداشت ناصحيح از تقليد، از آن سوء استفاده مىكنند.
چون تقليد در فارسى امروز يك بار منفى دارد، و گاه به پيروى چشم و گوش بسته تفسير
مىشود. در حالى كه تقليد مطرح در فقه اسلامى و معارف دينى بدين معنا نيست، بلكه
پيروى شخص ناآگاه و بىاطّلاع از انسان عالم نسبت به آن موضوع است. و اين نوع
تقليد در زندگى همه انسانها، حتّى كسانى كه تقليد را به سخريّه گرفتهاند وجود
دارد. اگر انسان كسالتى پيدا كند و بيمار شود، به نزد طبيب مىرود تا او را درمان
كند و در حقيقت در معالجه خود ازاوكه متخصّص دراين فن است تقليد مىكند. اگر شخصى قصدساختن
ساختمانى داشته باشد از مهندس و معمار ساختمان كمك مىگيرد تا بنايش را بسازد، و
در
نام کتاب : قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم( ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 54