نام کتاب : قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم( ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 38
الضَّآلِّينَ»؛
و هنگامى كه ماه را ديد كه (سينه افق را) مىشكافد، گفت: اين خداى من است؟! امّا
هنگامى كه (آن هم) غروب كرد، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمايى نمىكرد، بهطور قطع
از گروه گمراهان بودم». به نظر مىرسد گفتگوى آن حضرت با ماهپرستان در شب شانزدهم
و هفدهم ماه بود، كه ماه يكى دو ساعت پس از غروب آفتاب در آسمان ظاهر مىشود. به
هر حال، ابراهيم عليه السلام همان سخن را با ماهپرستان گفت، و با غروب ماه همان
استدلال را براى بطلان عقيده آنها ابراز كرد. راستى اگر آنچه به عنوان پروردگار
پذيرفته مىشود، انسان را هدايت نكند و در دو راهىها دست او را نگيرد، به چه درد
مىخورد؟!
«فَلَمَّا رَءَا الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ
هَذَا رَبِّى هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّى بَرِىءٌ
مِّمَّا تُشْرِكُونَ»؛ و هنگامى كه خورشيد را ديد (كه سينه افق را)
مىشكافت، گفت: اين پروردگار من است، اين (كه از همه) بزرگتر است! امّا هنگامى كه
غروب كرد، گفت: اى قوم من! به يقين من از آنچه همتاى خدا قرار مىدهيد، بيزارم».
حضرت ابراهيم
عليه السلام پس از اثبات عدم صلاحيّت ستارگان و ماه و خورشيد براى پرستش، و استدلال
قوى و منطقى بر بطلان عقيده ستارهپرستان و ماهپرستان و خورشيدپرستان، خداى
شايسته پرستش را اين گونه معرفى كرد:
«إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ
السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفاً وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ»؛[1] من روى خود را به سوى كسى متوجّه كردم كه آسمانها و زمين را
آفريده، در حالى كه ايمان من خالص است و از مشركان نيستم».
ستاره و ماه
و خورشيد، كه خود مخلوقند و محتاج، شايسته عبادت نيستند، بلكه عبادت و ستايش مخصوص
ذات پاكى است كه آفريننده ستارگان و ماه و خورشيد، بلكه تمام آسمانها و زمين،
بلكه تمام جهان هستى است. آرى، من خالصانه به پرستش چنين معبودى روى مىآورم، و
هرگز در سلك مشركين وارد