؛ سوگند به خدا اگر شب را بر روى خارهاى «سعدان» بيدار به سر برم! و يا در
غلها و زنجيرها بسته و كشيده شوم، برايم محبوبتر است از اينكه خدا و رسولش را
روز قيامت در حالى ملاقات كنم كه به بعضى از بندگان ستم كرده، و چيزى از اموال
دنيا را غصب نموده باشم. چگونه به كسى ستم روا دارم، آن هم براى جسمى كه تار و
پودش به سرعت به سوى كهنگى پيش مىرود (و از هم مىپاشد) و مدّتهاى طولانى در
ميان خاكها مىماند».
على عليه السلام و تقاضاى بىمورد عقيل
سپس به داستان برادرش «عقيل» [1] اشاره كرده، مىفرمايد:
[1]. ابوطالب چهار پسر داشت، كه هر
كدام با يكديگر 10 سال فاصله سنّى داشتند. اسامى آنها به ترتيب سن عبارت است از:
1. طالب. 2. عقيل. 3. جعفر. 4. على عليه السلام. ابوطالب «عقيل» را بسيار دوست
مىداشت، از همينرو پيامبر به عقيل مىفرمود: «من از دو جهت تو را دوست دارم: يكى
از نظر خويشاوندى، و ديگر بهخاطر آنكه مىدانم عمويم ابوطالب تو را سخت دوست
مىداشت».
عقيل در جنگ موته همراه برادرش جعفر شركت داشت، و از «انساب» عرب و سرگذشت
آنها در ايّام جاهليت از همه داناتر، و در مناظرات سخت حاضرجواب بود. در مورد
اينكه قبل از شهادت اميرمؤمنان على عليه السلام نزد معاويه رفت يا پس از آن، در
ميان مورّخان اختلاف نظر است؛ ولى محقّقان معتقدند پيش از شهادت نبوده است (ترجمه
گويا و شرح فشرده بر نهجالبلاغه، ج 2، ص 597)
نام کتاب : قهرمان توحيد، شرح و تفسير آيات مربوط به حضرت ابراهيم( ع) نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 130