قَالُوا
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ
إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ
مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً»؛
اين گونه آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يكديگر سؤال كنند؛ يكى از آنها گفت:
چه مدّت در خواب بودهايد؟ گفتند: يك روز، يا بخشى از يك روز (و چون نتوانستند
مدّت خوابشان را دقيقاً بدانند) گفتند: پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است.
اكنون يك نفر از خودتان را با اين سكّهاى كه داريد به شهر بفرستيد، پس بنگرد كدام
يك از آنها غذاى پاكيزهترى دارند، و مقدارى از آن را براى روزى شما بياورد. امّا
بايد مراقب باشد، و هيچ كس را از وضع شما با خبر نسازد». [1]
چند مطلب در
اين آيه شريفه در خور تأمّل و دقّت است:
1. اختلاف
در مورد مقدار خواب
پس از آن كه
آنها به فرمان پروردگار از خواب 309 ساله برخواستند در مورد مدّت زمانى كه در آن
غار به خواب رفته بودند اختلاف نظر پيدا كردند. عدّهاى گفتند: يك روز خوابيديم، و
بقيّه معتقد بودند خوابشان نصف روز بيشتر طول نكشيد. امّا با توجّه به اين كه
فايدهاى بر اين مطلب وجود نداشت و راهى براى اثبات يكى از دو نظريّه در دست نبود
و اختلاف، آنها را از هدف اصلى دور مىكرد دست از آن كشيدند و علم آن را تنها از
ناحيه خداوند دانستند. و اين درس بزرگى است براى همه كسانى كه در مسائل پوچ و جزئى
و بىارزش اختلاف مىكنند و بر نظريّه خود پافشارى مىنمايند و اختلافشان به
درگيرى و نزاع و قهر و دورى منتهى مىشود و گاه قهر و هجران آنها ساليان طولانى
ادامه پيدا مىكند.