نام کتاب : تفسير بر رأى و هرج و مرج ادبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 26
با پى جويى
از عوامل دزدى و از بين بردن آن دست او عملًا از دزدى كوتاه گردد، البتّه اين كار
بايد بشود و بايد عوامل دزدى در اجتماع از ميان برود، ولى آيه فوق به اين معنا
نيست!
آرى همانطور
كه گفتيم اگر قرائنى از عقل و نقل در ميان باشد كه به روشنى معناى مجازى يا كنايى را
اثبات كند، بايد دست از ظاهر الفاظ برداشته و بر طبق آن گام برداريم.
مثلًا در
قرآن مجيد مىخوانيم: «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»
دست خدا بالاى دستهاى آنها است در حالى كه دلايل عقلى و نقلى به ما مىگويد نه
خدا جسم است و نه دست دارد. و اگر جسم بود حتماً مخلوق بود نه خالق، ممكن الوجود،
بود نه واجب الوجود، آفريده شده بود نه آفريدگار، بنابراين با وجود چنين قرائن
قطعى مىفهميم كه منظور از دست، در آيه فوق قدرت و توانايى است، زيرا دست معمولًا
مظهر قدرت انسان است، پس معناى آيه چنين مىشود قدرت خدا
نام کتاب : تفسير بر رأى و هرج و مرج ادبى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 26