آيا نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟! (71)
و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مركب آنان از آن است و هم از آن تغذيه مىكنند؛ (72)
و براى آنان بهرههاى ديگرى در آن حيوانات است و نوشيدنيهايى گوارا؛ آيا با اين حال شكرگزارى نمىكنند؟! (73)
آنان غير از خدا معبودانى براى خويش برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند. (74)
ولى آنها قادر به يارى ايشان نيستند، و اين عبادتكنندگان در قيامت لشكرى براى آنها خواهند بود كه در آتش دوزخ احضار مىشوند. (75)
پس سخنانشان تو را غمگين نسازد؛ ما آنچه را پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىدانيم. (76)
آيا انسان نمىداند كه ما او را از نطفهاى بىارزش آفريديم؟! و او چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد كه به مخاصمه آشكار با ما برخاست. (77)
و براى ما مثالى زدو آفرينش خود را فراموش كرد و گفت: «چه كسى اين استخوانها را زنده مىكند در حالى كه پوسيده است؟!» (78)
بگو: «همان كسى آن را زنده مىكند كهنخستين بار آن را آفريد؛ و او نسبت به هر مخلوقى داناست. (79)
همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما بوسيله آن، آتش مىافروزيد.» (80)
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده، قادر نيست همانند آنان را بيافريند؟! آرى مىتواند)، و او آفريدگار آگاه است. (81)
فرمان او چنين است كه هرگاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مىگويد: «موجود باش!»، آن نيز بىدرنگ موجود مىشود. (82)
پس منزّه است خداوندى كه مالكيّت همه چيز در دست اوست؛ و به سوى او بازگردانده مىشويد. (83)