و هنگامى كه
طالوت به فرماندهى لشكر بنىاسرائيل منصوب شد، و سپاهيان را با خود بيرون برد، به
آنها گفت: «خداوند، شما را بوسيله يك نهر آب، آزمايش مىكند؛ آنها كه از آن
بنوشند، از من نيستند؛ و آنها كه بيشتر از يك پيمانه با دست خود، از آن نخورند، از
من هستند.» و همگى جز عدّه كمى، از آن نوشيدند. سپس هنگامى كه او، و كسانى كه به
او ايمان آورده بودند، و از بوته آزمايش، سالم به در آمدند، از آن نهر گذشتند، از
كمىِ نفرات خود، ناراحت شدند؛ و گفتند: «امروز، ما توانايى مقابله با «جالوت» و
سپاهيان او را نداريم.» امّا آنها كه مىدانستند خدا را ملاقات خواهند كرد و ايمان
بيشترى داشتند گفتند: «چه بسيار گروههاى كوچك كه به خواست خدا، بر گروههاى بزرگ
پيروز شدند.» و خداوند با صابران و استقامت كنندگان است. (249)
و هنگامى كه
در برابر «جالوت» و سپاهيان او قرار گرفتند گفتند: «پروردگارا! شكيبايى و استقامت
را بر ما فرو ريز؛ وقدمهاى ما را ثابت بدار؛ و ما را بر جمعيّت كافران، پيروز
گردان؛» (250)
آنگاه به
خواست خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند؛ و «داوود» نوجوان شجاعى كه در
لشكر «طالوت» بود)، «جالوت» را كشت؛ و خداوند، حكومت و دانش را به او بخشيد؛ و از
آنچه مىخواست به او تعليم داد. و اگر خداوند، بعضى از مردم را بوسيله بعضى ديگر
دفع نمىكرد، زمين را فساد فرا مىگرفت، ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان
دارد. (251)
اينها، آيات
خداست كه به حق، بر تو مىخوانيم؛ و به يقين تو، از پيامبران ما هستى. (252)