حساب مردم به آنان نزديك شده، در حالى كه در غفلتند و روىگردانند! (1)
هيچ يادآورى تازهاى از سوى پروردگارشان براى آنها نمىآيد، مگر آنكه آن را
مىشنوند در حالى كه سرگرم بازىاند! (2)
و دلهايشان در بىخبرى فرو رفته است. و ستمكاران پنهانى نجوا كردند و گفتند):
«آيا جز اين است كه او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مىرويد، در حالى كه
چشم داريد و مىبينيد؟!» (3)
پيامبر گفت: «پروردگارم هر سخنى را، چه در آسمان باشد و چه در زمين، مىداند؛
و او شنوا و داناست.» (4)
آنها گفتند: « (آنچه محمد آورده وحى نيست؛ بلكه خوابهايى آشفته است؛ اصلًا آن
را بدروغ به خدا بسته؛ بلكه او يك شاعر است؛ اگر راست مىگويد بايد معجزهاى براى
ما بياورد؛ همان گونه كه پيامبران پيشين با معجزات فرستاده شدند.» (5)
تمام آباديهايى كه پيش از اينها هلاك كرديم به معجزات پيامبرانشان ايمان
نياوردند؛ آيا اينها ايمان مىآورند؟! (6)
ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم. همه انسان بودند
اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد. (7)
آنان را پيكرهايى كه غذا نمىخوردند قرار نداديم و عمر جاويدان هم نداشتند.
(8)
سپس وعدهاى را كه به آنان داده بوديم، وفا كرديم. آنها و هر كس را كه
مىخواستيم از چنگ دشمنانشان نجات داديم؛ و مسرفان را هلاك نموديم! (9)
ما بر شما كتابى نازل كرديم كه تذكّر و بيدارى شما در آن است؛ آيا
نمىانديشيد؟! (10)