(ساحران گفتند: «اى موسى! يا تو عصاى
خود را بيفكن، يا ما كسانى باشيم كه اوّل بيفكنيم؟!» (65)
گفت: «شما اوّل بيفكنيد!» پس در آن هنگام طنابها وعصاهاى آنان بر اثر سحرشان
چنان به نظر مىرسيد كه حركت مىكنند! (66)
موسى ترس خفيفى در دل احساس كرد مبادا مردم گمراه شوند). (67)
گفتيم: «نترس! به يقين تو پيروز و برترى. (68)
و آنچه را در دست راست خود دارى بيفكن، تمام آنچه را ساختهاند مىبلعد! آنچه
ساختهاند حيله ساحر است؛ و ساحر هر جا آيد رستگار نخواهد شد.» (69)
موسى عصاى خود را افكند، و آنچه را آنها ساخته بودند بلعيد. ساحران به سجده
افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم.» (70)
فرعون گفت: «پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! به طور مسلم
او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است؛ به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف
قطع مىكنم؛ و شما را از تنههاى نخل به دار مىآويزم؛ و خواهيد دانست مجازات كدام
يك از ما شديدتر و پايدارتر است!» (71)
گفتند: «سوگند به آن كسى كه ما را آفريده، هرگز تو را بر دلايل روشنى كه براى
ما آمده، ترجيح نخواهيم داد؛ هر حكمى مىخواهى بكن؛ تو تنها در اين زندگى دنيا
مىتوانى حكم كنى. (72)
ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل
كردى بيامرزد؛ و پاداش خدا بهتر و پايدارتر است!» (73)
هركس در محضر پروردگارش حاضر شود در حالى كه مجرم است، آتش دوزخ براى اوست؛ در
آن جا، نه مىميردو نه زندگى مىكند! (74)
و هركس با ايمان نزد او آيد، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنين كسانى درجات
عالى دارند، (75)
باغهاى جاويدان بهشتى، كه نهرها از پاى درختانش جارى است، جاودانه در آن
خواهند بود؛ اين است پاداش كسى كه خود را تزكيه نمايد. (76)